محمد خوش بین
بی تو کمر را چه کنم ؟ شعری از محمد خوش بین
بی تو دستهای زینب زنجیر میشود
اگر تو نباشی دشمن شیر میشود
ای چشم تو از مشک ات پریشان تر
برخیز که قسم به خدا دیر می شود
زل زده ام به راه تو بدون پلک
بی تو دل از تمام دنیا سیر می شود
رفتی و بی تو من حرم را چه کنم
بعد از تو با بی کسی درگیر می شود
ای پشت و پناه بی تو کمر را را چکنم
نیستی و با هلهله تفسیر میشود
تیر سه شعبه بوسه بر چشم تو زد
کابوس رقیه بی تو تعبیر می شود
محمد خوش بین
نظرات