سوز دل میلاد

۰ نظر
گزارش تخلف
Akbarifarshid _ فرشید اکبری - farshid akbari
Akbarifarshid _ فرشید اکبری - farshid akbari

نه‌دست‌مانده‌نه‌تاب‌و‌توان به‌پیکر من
تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من؟!

مرا به دست دعای شگفت خود بسپار
که آزمون غریبی‌ست در برابر من

مگر نه اینکه در آوار ترس و تنهایی
فرشته‌ای که تو بودی رسید در بر من

مرا گرفت خیال تو تنگ در آغوش
چقدر دست نوازش کشید بر سر من

مرا به خانه ببرمادرم!ببین!جنگ است
بگوکجاست‌تفنگم؟کجاست‌سنگرمن؟

در آن حیاط چه شد خاطرات شیرینم
چه تلخ‌ سوخته زیتون سایه‌گستر من

چه‌مانده‌ازپسرت‌آن‌همیشه‌بازیگوش؟
مرا ببخش و حلالم کن ای‌صنوبرمن!

مرابس‌است همین نیم‌جانِ‌خیره‌به‌تو
مرا بس است همین روزیِ مقدّر من

توسرنداری‌ومن‌دست‌عصردلگیریست
تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سوز دل میلاد

۰ لایک
۰ نظر

نه‌دست‌مانده‌نه‌تاب‌و‌توان به‌پیکر من
تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من؟!

مرا به دست دعای شگفت خود بسپار
که آزمون غریبی‌ست در برابر من

مگر نه اینکه در آوار ترس و تنهایی
فرشته‌ای که تو بودی رسید در بر من

مرا گرفت خیال تو تنگ در آغوش
چقدر دست نوازش کشید بر سر من

مرا به خانه ببرمادرم!ببین!جنگ است
بگوکجاست‌تفنگم؟کجاست‌سنگرمن؟

در آن حیاط چه شد خاطرات شیرینم
چه تلخ‌ سوخته زیتون سایه‌گستر من

چه‌مانده‌ازپسرت‌آن‌همیشه‌بازیگوش؟
مرا ببخش و حلالم کن ای‌صنوبرمن!

مرابس‌است همین نیم‌جانِ‌خیره‌به‌تو
مرا بس است همین روزیِ مقدّر من

توسرنداری‌ومن‌دست‌عصردلگیریست
تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من...