شمع در باد
بسمه العزیز
در تفقد پدر بزرگوارم
لبم خموش و دل خسته پر ز فریاد است
ز بس که دهر نگونسار سست بنیاد است
به گردباد بلایای متصل وضع
ولی نعمت ما همچو شمع در باد است
چو شاخه های درختیم و با تاسف و درد
بسوخت ریشه اصلی که در فرحزاد است
فدای همت مردی شوم که در اوج
بلا و درد و مصیبت چو سرو آزاد است
ببین که هر طرف چشم گشته دریایی
زحسرتی به دلم از هر آنچه در یاد است
ببوس دامن یار و نگاه کن مهدی
لبم خموش ودل خسته پر ز فریاد است
مهدی رستگاری
بیست و یکم فروردین سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
دهم مارس 2021 میلادی
نظرات