چشمان باز کاملا بسته
تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم
کلمات زشت نگوییم،پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم و...
اما سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند.
کجا به ما آموختند که چگونه اضطراب را ازخود دور کنیم،
موفقیت چیست، ازدواج برای چیست
در مواجهه با مخالفت چگونه رفتار کنیم
در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم
اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما نیاموختند.
سیسیل نورث برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳میگوید:
اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع
و کارخانههای آن کشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید
یا دزدید یا کپی کرد. میتوان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد.
برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیشبینی کنید
بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند.
مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند.
اگر کودکانشان را پرسشگر،خلاق، صبور، نظمپذیر،
خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ
مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند،
مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار
و گسترده است.
.
.
به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند.
هیچ چیز به اندازۀ «نگاه»نیاز به آموزش و تربیت ندارد.
کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی میکند؛
دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است.
هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر میرویم و وقتی به خانه برمیگردیم،
چند خط نمیتوانیم دربارۀ آنچه دیدهایم بنویسیم. چرا؟
..
ادامه در کامنت
نظرات (۳)