شعرخوانی داوود قره جه لو _ پاییز
افتاده ام در زیر پایت برگ پاییزم /
احساس هایم له شده، با غم گلاویزم /
داری کنارم می زنی اصلأ حواست نیست /
پاییزم و از شاخه هایم اشک می ریزم /
با لهجه ی شیرین خود عاشق ترم کن باز /
چون شعر های منزوی از عشق لبریزم /
در کودتای فصل هایت من گرفتارم /
آری تو می گفتی که من از نسل چنگیزم /
در بسترم عطر تو می آید، خدا را شکر /
با بودنت من بایدم از خود بپرهیزم /
من با تو خوشبختم، بمان در سینه ی شعرم /
تنها تو را می خواهد این خودکار ناچیزم /
داوود قرجه لو
نظرات