INFINITE..... lee sung jong
برخیزید ...
دلتان را به دست بگیرید!
یک امروز قید افکار فلسفی را بزنید!
برخیزید....
دیگر فرصت نشستن نیست!
بهار سر کوچه است ;
باید جلو پایش کینه هایمان را قربانی کنیم تا شکوفه بدهد.
غبار از دل بگیرید ...
دلتنگی هایتان بدهید دست زمستان ببرد گم و گور کند!
و انتظار بیهوده را پای گلدان خاک کنید ...
امید را دوباره از سر بگیرد
و
صبر را برای ۳۶۵ روز دست نخورده به تن بزنید !
"فرصتی دوباره " این خودِ خودِ نعمت است تا زیباییِ زندگی را وقفِ خودتان کنید!
خاطرات آزار دهندِتان را بگذارید توی کوزه وآبش را بخورید!
تا بفهمید بعضی چیزها را نباید دیگر به یاد آورد!
برخیزید دستی به شانه خودتان بزنید;
برف زمستانی که گذشت را از سر شانه و دلتان پارو کنید،
وقتِ لمس ِحسِ تازگیست!
خدارا چه دید ؟! شاید این آخرین سفره هفت سینی باشد که کنارش مینشینیم!
پس بخندید ; تا سازه زندگیتان تغییر کند ! بهار منتظر است.. چمدانش راه که باز کند، برایمان باران، لبخند، امید، سلامتی ، گل همیشه بهار و خدا را سوغات آورده !
خودتان را محروم نکنید ...!
برخیزید
بهار آمــــــــــد!
نظرات (۷)