عشق بیابان شعری از محمد خوش بین

mohammad khoshbin
mohammad khoshbin

در میان مهلکه ها به دنبال عشق بیابانم
به تو نمی رسدم ولی با تو فقط میمانم

تو آن شعله ای که تامین نمی خواهد
من آن برقی که فقط تو را می خواهد

گریه های باران را به نمک آتش میزنی
در آوار شب ها خواب عجیب میدهی

در آغوش تو زمین به ستاره می ریزد
از دل آفتابگیرت فقط بربر می خیزد

جای مرهم برهم زخم ها را میزنی
نغمه های بی خوابی را بر صدا میزنی

رسوایی و اهانتی که آخر ما را خورد
ساقه امیدی که شکست بارها خورد

شیدایی و آتشی که از تو دمیده شد
از لحظه ی سردی گذشت و خاطره شد

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

عشق بیابان شعری از محمد خوش بین

۱ لایک
۰ نظر

در میان مهلکه ها به دنبال عشق بیابانم
به تو نمی رسدم ولی با تو فقط میمانم

تو آن شعله ای که تامین نمی خواهد
من آن برقی که فقط تو را می خواهد

گریه های باران را به نمک آتش میزنی
در آوار شب ها خواب عجیب میدهی

در آغوش تو زمین به ستاره می ریزد
از دل آفتابگیرت فقط بربر می خیزد

جای مرهم برهم زخم ها را میزنی
نغمه های بی خوابی را بر صدا میزنی

رسوایی و اهانتی که آخر ما را خورد
ساقه امیدی که شکست بارها خورد

شیدایی و آتشی که از تو دمیده شد
از لحظه ی سردی گذشت و خاطره شد