هعیی...امروز تو کلاسمون یه دعوایی بود که عصاب هممون خورد شد:/کپشن:
من و دوستم که دوقلو ان همیشه میشینیم جلو معلم و کلا جامون اونجاست و اکثر بچه ها میترسن پیش معلم بشینن و ماهم صبح زود بیدار شدیم که بریم و ردیف جلو بشینیم و نشستیم تا اینکه....
یه نفر تو کلاسمون هست که پیک می و رومخه و همیشه دیر میاد مدرسه و اونم دوست داره جلو بشینه ولی چون دیر اومده رفت عقب نشست و حالا توقع داشت جلو بهش جا بدیم بشینه و از روی مریضیش رفت به معاون گفت که من میخوام جلو بشینم و ماهم کلا هرسال براساس زود اومدن نشستیم و حالا معاون اومده میگه که حق اونایی که قدکوتاهن ضایع میشه و اومد جاهارو براساس قد تنظیم کرد و نشستیم و منم چون قدم کوتاهه همون جای قبلیم نشستم ولی دوستام و خیلیای دیگه جاهاشون عوض شد و هیچکدوم راضی نبودن و از عصبانیت داشت گریه شون میگرفت://بعد چند دقیقه که معاون رفت ریختیم سر پیک می عه و دعواش کردیم که همه ی اینکارا تقصیر توعه بعدش الکی گریه کرد و رفت به مدیر گفت و مدیر اومد تو کلاس...
اون ۱۰ نفری که عقب نشستن و راضی نبودن که انصاف نیست و بخاطر یه نفر کل کلاس بهم ریخت به مدیر حرفای بدی میزدن و اونم جواب میداد(هی مدیر یه حرفی میزد هی ما جوابشو میدادیم)
(اعصاب هممون جوری بود که میخواستیم پیک می رو محکم بزنیم)همه کلاس رفتیم دفتر و با معاونا و مدیر دعوا کردیم و سراون معاونه جیغ میزدیم ولی گوش نکردن و زنگ تفریح که خورد داشتیم میرفتیم به حساب پیک می برسیم که فهمیدیم رفته یجای مدرسه قایم شده:خنده:بعدش که زنگ خورد و معلمم اومد کلاس همه به پیک می عه گفتن که بیرون ببینیمت میکشیمت و اونم داشت همینجوری میخندید و گریه میکرد میرفت پیش مدیر..:/
احساس میکنم که نتونستم خوب اتفاقاتی که افتاد رو توضیح بدم و درست متوجه بشین ولی بدونین که جو کلاس خیلی بده و همه عصبین و واقعا حالمون خرابه:/
شاید مسئله جدی نباشه ولی این بار دیگه اون دختره شورشو درآورده بود(پارسال ینفر از بچه ها یه فحش بدی داد به شوخی و بعدش پیک می عه رفت به مدیر گفت و مدیر اومد کلاس و اعصابمونو بهم ریخت و ایندفعه چون دیگه واقعا اعصابمونو خورد کردش منم بیرون ببینمش یکاریش میکنم:خنده:
نکته:موضوع اصلی دعوا یچیز دیگه بودش و اینا بهانه بود برای اینکه عغده مونو سرشخالی کنیم(کل کلاسمون از کلاس اول ابتدایی باهمیم و اون یه کاری باهامون کرده که نمیتونم بگم)
نظرات (۱۴۸)