داستان کامل شو ساکاماکی و یوما موکامی. تمامی پشت صحنه هایی که شما در انیمه ندید.( غمگین)(دوست دارم ریجی رو بکشم)
خودم انیمیشنش رو ساختم.تمام عکس هارم خودم کشیدم .خلاصه شو از خونه فرار میکنه و با پسر روستایی به نام ادگار اشنا میشه یه روز اون رو به مهمونی میبره. وقتی رجی به شو میگه :دوستت درباره خون اشام بودن مطلعه همه چیز رو بهم میریزه و چند روز بعد ادگار میمیره. بعد از سال ها یوما دشمن خونی شو میشه. و ریجی میدونه یوما همون ادگاره اما به شو نمیگه
نظرات (۷)