ریکو:باشه.الان میام.
ریکو میاد بیرون با دایانا میرن عمارتو ببینن
اشپزخونه:
میسا:ناگیسا؟؟روکی؟؟
روکی:اومدم بابا.وایسا یه لحظه..
میسا:دوباره اون پیشبند صورتیه رو برنداریا...
روکی:نه بابا.مرض که ندارم.مشکیه رو برداشتم
میسا:اخیش
یوریکا:خوب..خوب فقط یه چیزی میسا.....دوباره برنداری غذا رو اتیش بزنیییی
میسا:نه بابا دیوانه که نیستم...
ناگیسا:ای بابا.شروع کنیم؟؟
میسا:اره.
همه سرشون تو کارشون بود و میسا میره کیسه ارد رو از بالاترین کشو بیاره که کیسه میوفته روش.
ناگیسا:میسا؟؟؟بیا اینجا
روکی:میسا؟ارد کو؟
یوریکا:اصن میسا کجاست؟
ناگیسا:این کپه ارد چیه اینجا؟
ناگیسا یه لگد میزنه به کپه ارد
میسا:ایییییییی نکن عوضی
ناگیسا:ارد حرف میزنه؟ یا....میسااااااا این چه کاریه؟
میسا:اخ .بیشعور.چرا میزنی؟کیسه ارد افتاد روم
یوریکا:تو این کشو هم ارد بود
میسا:به هر حال من میرم این وضعو درست کنم و بیام.
سالن:
کو:خوب وایسا ببینم.گفت تو کمده دیگه نه؟
ایاتو:اره-_-تو حافظه ماهی قرمز داری؟
کاناتو:حافظه خودت بدتره ها!گفت گذاشتنش...
لایتو:تو....اتاق...رجی
کو:چیییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایاتو:عمرا بتونیم بریم اونجا
سوبارو:خوب....یجورایی غیرممکنه...
راینا:خوب...شاید من بتونم کاری بکنم
کینو:چجوری؟
راینا:اون به شما ربطی نداره.گفتین اتاق رجی دیگه؟من رفتم بیارمشون...
راینا میره طبقه بالا سمت اتاق رجی
راینا:خوب...برم داخل؟
راینا غیب میشه و میره داخل.
راینا:چقد تمیزه....خوب.گفتن تو کمد دیگه؟
میره و در کمدو باز میکنه و کیسه وسایلو برمیداره
راینا:خوب دیگه برم.
یدفه پاش میخوره به لیوان و لیوانه میوفته میشکنه.یدفه صدای بوق میاد بعد در بسته میشه.
راینا:این چیه دیگه؟الان من چجوری برم بیرون؟هیچ فنی هم نمیشه زد...ولی پنجره بازه..