رمان بهم نمره چند میدی ؟(توضیحات) (پارت39)
پرهام با ذوق:هر چی باشه قبوله. حالا چی هست؟.من؛باید جدا از هم بخوابیم. پرهام با داد:چییییییییییییی؟نع قبول نیست این چه شرط مسخره ایه. من:باشه هر جور خودت دوست داری عزیزم. بعدم رفتم سمت کمدا برای فضولی. پزهام با کلافگی:باشه قبوله ولی اینو بدون اریکا خانوم که خیلی منو ازیت میکنی بعد عروسیمون خدا به دادت برسه. من با خنده:تو نگران من نباش خدا بزرگه. پرهام با مرموزی:بر منکرش لعنت. اخی بچم حتما چه فکرایی پیش خودش کرده ولی بیچاره نمیدونه که کار ما به اونجاها نمیکشه.
...
نظرات (۳۶)