تصنیف فوقالعاده زیبای 'آشیونه' استاد اکبر گلپایگانی، شعــر هما میرافشــار، آهنگ محمد حیـــدری در مایۀ ابوعطا
همه برمیگردن از هرجا که باشن
شبها توی خونه هاشون
حتی اون کبوترا .. میان غروبها.. توی آشیونه هاشون
منم اون غریب وتنها.. که یک آشیون ندارم
یک ستاره ام به شبها.. توی آسمون ندارم
ای دریغا اشک سرد روزگارم
بیقرارم بیقرارم بیقرارم
ستاره دیده فرو بست و آرمید ، بیا
شراب نور به رگهای شب دوید ، بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
ز غصّه زنگ من و رنگ شب پرید بیا
چه کنه دلی که تنهاست.. توی شهر خود غریبه
دلی که از محبت .. توی دنیا بی نصیبه
منم اون غریب وتنها که یک آشیون ندارم
یک ستاره ام به شبها توی آسمون ندارم
ای دریغا اشک سرد روزگارم
بیقرارم بیقرارم بیقرارم
نظرات