♥ قسمت چهل و سوم فیک رها شده ♥
جونگ کوک یقشو ول کرد و داشت میومد که سریع گوشه ی دیوار قایم شدم بعدش که مطمعن شدم جونگ کوک دور شد اومدم برم بیرون که رفتم تو دل دنیل از ترس جیغ ارومی کشیدم
دنیل : هه دختره ی احمق .. اینجا چیکار میکنی ؟؟؟
من : ه..یچی ... د..اشتم ...میرفتم .. تو ات..تاقم
...
نظرات