هر عشقی میمیرد، خاموشی میگیرد، عشق تو نمیمیرد... یه سکانس از میکس جدیدم از سریال خائن کشی «کپشن»
سکانس آخرِ سریال بیشک، بهترین سکانسِ کلِ سریال بود… و از طرفی غمانگیزترین سکانس… چرا همیشه بهترینها تلخترینهان؟! تو سریال پوستشیر هم قسمت هجدهم بهترین قسمتش بود و در عینِ حال تلخ و غمانگیزترین قسمتش… از همه اینا که بگذریم این روزا دارم به پیشنهادِ دوستِ عزیزم مهسا، فصلِدومِ سریالِ سلولهاییومی رو میبینم. از اونجایی که من روندِ سریال دیدنم خیلی کُنده هنوز خیلی پیش نرفتم ولی تا اینجایِ کار عالی بوده سریالش و به دلم نشسته چون من اساساً روحیه حساسی دارم و خیلی سریالهای غمانگیز با روحیم سازگار نیست… و بیشتر دوست دارم سریال طنز ببینم مخصوصا از کارهای آقایمدیری که سریال آخرِشون هیولا و فصلِدومش دراکولا عالی بود ولی آقایمدیری این روزا دارن اولین فیلمِجدیشونو با بازیِ مهردادصدیقیان، مهسان خداکرمی و… میسازن که حتما دیدنی خواهد بود چون آقایمدیری با سریالِ خائنکشی نشون دادن تو کارِ جدی هم مثلِ طنز بینظیرن.. یه چیز تو دلم مونده بگم: خیلی دلم میخواست تو سریالِ هیولا خانمِ بهرام بازی کنن چون همون سال (سالِ۹۷) که هیولا کلید خورد فروردینش خانمبهرام اومدن دورهمی و گفتن دوست دارن برگردن به کارِ طنز و آقای مدیری هم بهشون گفتن شما رو دعوت میکنم به کارِ کمدی، و من خیلی امیدوار بودم حتماً تو هیولا دوباره خانم بهرام مثلِ فیلمِ توکیوبدونِتوقف با آقایِمدیری همبازی میشن که خداروشکر این اتفاق در خائنکشی افتاد…
نظرات (۴)