Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت33)

۱۷ نظر گزارش تخلف
*nafiseh*
*nafiseh*

من:باشه افسانه جون و از در رفتیم بیرون پرهام تا منو دید امد پیشم. پرهام با استرس:خب چی شد؟.من:هیچی یخورده سوال در مورد خودمو مامانم پرسید و گفت که بعدا میخواد مامانمم ببینه. پرهام با تعجب:یعنی ازت خوشش امده!. من:وا مگه کسی هم پیدا میشه که از من خوشش نیاد. پرهام با ذوق:اینکه خیلی خوبه فکر نمیکردم به این راحتی ها باشه خب حالا دوست داری کجا بریم خانومی. من:اممم بهتره برم خونه اخه من هنوز در مورد تو هیچی به مادرم نگفتم .پرهام:باشه ولی فردا بازم میام که با هم بریم بیرون اخه دیگه نمیخوام یه لحظه از زندگیمم بدون تو باشه. تو ...

نظرات (۱۷)

Loading...

توضیحات

رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت33)

۱۷ لایک
۱۷ نظر

من:باشه افسانه جون و از در رفتیم بیرون پرهام تا منو دید امد پیشم. پرهام با استرس:خب چی شد؟.من:هیچی یخورده سوال در مورد خودمو مامانم پرسید و گفت که بعدا میخواد مامانمم ببینه. پرهام با تعجب:یعنی ازت خوشش امده!. من:وا مگه کسی هم پیدا میشه که از من خوشش نیاد. پرهام با ذوق:اینکه خیلی خوبه فکر نمیکردم به این راحتی ها باشه خب حالا دوست داری کجا بریم خانومی. من:اممم بهتره برم خونه اخه من هنوز در مورد تو هیچی به مادرم نگفتم .پرهام:باشه ولی فردا بازم میام که با هم بریم بیرون اخه دیگه نمیخوام یه لحظه از زندگیمم بدون تو باشه. تو ماشین پرهام یه اهنگ شاد گذاشته بودو بلند بلند باهاش میخوند. هر چند که دوست نداشتم پرهام اذیت شه ولی تنها راه انتقام گیریم بود .دیگه نباید اون اریکای خشک سابق باشم باید کاری کنم که پرهام بخاطر من حتی از مادرشم بگذره. اره من ؛اریکا کاری میکنم که افسانه به پاهام بیفته تا با پسرش زندگی کنم هرچی باشه منم از خون خودشم. برگشتمو به پرهام نگاه کردم. من:پرهام .پرهام:جون دل پرهام. من:باید بهم یه قولی بدی ؟.پرهام یه خورده جدی شدو:چه قولی عزیزم. من:اینکه تحت هیچ شرایطی پشتمو خالی نکنی. تو اولین مرد زندگیم هستی و اولین کسی هستی که مفهوم پدرو بهم فهموندی. ناخوداگاه اشکام شروع کردن به ریختن. من:بهم قول بده, قول بده که هیچوقت تنهام نذاری. من هیچوقت طعم پدرو نچشیدم باید قول بدی که هم برام پدر باشی هم شوهر. پرهام ماشینو نگه داشتو زل زد تو چشام. پرهام:قول میدم هیچ کس و هیچ چیز به جز خودتو خدانتونه مارو از هم جدا کنه. بعدم لبشو گذاشت رو لبم و بعد از چند دقیقه برداشت این کارش باعث شد گریم بیشتر شه. پرهام:تو هم باید یه قولی بهم بدی. باید قول بدی که دیگه اینطوری گریه نکنی اگه چیزی اذیتت میکنه بهم بگو مرد نیستم اگه رفعش نکنم. اگه دلت از من پره بهم فوش بده اذیتم کن اصلا بزنتم ولی خواهش میکنم گریه نکن گریه هات از هر چیزی تو این دنیا بیشتر اذیتم میکنه وقتی گریه میکنی احساس پوچی میکنم پس بهم قول بده که دیگه اینطوری گریه نکنی خب. سرمو تکون دادم ولی نمیتونستم جلویه گریه هامو بگیرم. با دستاش اشکامو پاک کردو بعدم با خنده. پرهام:قول دادن تو این شکلیه؟خدا به دادم برسه. تموم تلاشمو کردم که بخندم و جلوی گریه هامو بگیرم نمیدونم چقدر موفق بودم ولی مثل اینکه پرهامو راضی کرده بود. پرهام:آفرین دختر خوبم حالا واست یه اهنگ عاشقونه میخونم.