اجرای گوشه زیبای کرشمه در دستگاه ماهور ، امین کاظمی
خدا چو صورتُ اَبرویِ دلگشایِ تو بست
گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست
.
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قَصَب نرگس قبای تو بست
.
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسیم گُل چو دل اندر پی هوای تو بست
.
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
.
چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن
که عهد با سر زلف گره گشای تو بست
.
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست
.
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
.
حافظ
.
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
(تَتَن تَتَن تَتَتَن تَن تَتَن تَتَن تَتَن)
مُجتَثّ مثمن مخبون محذوف
.
ارادتمند شما بزرگواران ، امین کاظمی
نظرات