Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت 37)

۲۴ نظر
گزارش تخلف
*nafiseh*
*nafiseh*

موقع ناهار رفتیم یه رستوران شیک و بعدش برای خرید تا شب بازار بودیم هر چی رو که مادرم میخواست حساب کنه پرهام نمیذاشت .خوشحالی رو تو چشای مادرم میشد دید بیچاره مادرم حتما الان فکر میکنه دخترش چقده خوشبخته. بعد خرید پرهام مارو رسوند خونه. مامان رفت تو. پرهام:فردا میام دنبالت. من:بگم من دیگه بازار بیا نیستما بابا از کتو کول افتادم. پرهام:نه قراره یه جای دیگه بریم. من:کجا؟.پرهام:سوپرایزه .تا فردا عشقم. اینو گفتو گازشو گرفتو رفت. رفتم تو خونه لباسامو عوض کردم تا زودتر بخوابم میدونستم پرهام صبح زود بیدارم میکنه.
...

نظرات (۲۴)

Loading...

توضیحات

رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت 37)

۱۳ لایک
۲۴ نظر

موقع ناهار رفتیم یه رستوران شیک و بعدش برای خرید تا شب بازار بودیم هر چی رو که مادرم میخواست حساب کنه پرهام نمیذاشت .خوشحالی رو تو چشای مادرم میشد دید بیچاره مادرم حتما الان فکر میکنه دخترش چقده خوشبخته. بعد خرید پرهام مارو رسوند خونه. مامان رفت تو. پرهام:فردا میام دنبالت. من:بگم من دیگه بازار بیا نیستما بابا از کتو کول افتادم. پرهام:نه قراره یه جای دیگه بریم. من:کجا؟.پرهام:سوپرایزه .تا فردا عشقم. اینو گفتو گازشو گرفتو رفت. رفتم تو خونه لباسامو عوض کردم تا زودتر بخوابم میدونستم پرهام صبح زود بیدارم میکنه.
صبح با صدای تلفن بیدار شدم .من:هوم .پرهام:سلام عزیزم. هوم چیه؟.اصلا چرا هنوز خوابی پاشو دلم برات یه ذره شده. من:ول کن بذار یخورده دیگه بخوابم خیلی خستم بعدم گوشی رو خاموش کردم گرفتم خوابیدم. با احساس بوس یه نفر چشامو باز کردم که دیدم پرهام با یه لبخند گشاد داره نگام میکنه. سیخ نشستم. من:چطوری امدی تو. پرهام با همون لبخند:نترس اینبار از در امدم. خواستم واسه ی بوس دعواش کنم که اوف یادم رفته بود مثلا نامزدم بودا. پرهام:چرا هنوز نشستی پاشو دیگه. من:ول کن اول صبحی مگه خروسی .پرهامم امد دوباره بوسم کرد بعدم دست به سینه شدو. پرهام:انقد بوست میکنم تا پاشی. یادم نرفته بود این چه ادم کنه ایه و دفه اول واسه معذرت خواهی چه الم شنگه ای کرد. ترجیح دادم اینبار به جای جرو بس کردن پاشم و اماده شم. پرهام به مامانم تعارف کرد که همرامون بیاد ولی مامان گفت نه و بهتره که تنها باشیم. تو ماشین. من:کجا میریم. پرهام با شیطنت:خونه خالی. من:مسخره جدی گفتما. پرهام :منم جدی گفتم. پوفففف خواستم یه چیزی بگم که دیدم جلو یه در بزرگ نگه داشت نکنه واقعا میخواد منو ببره تو این خونه. پرهام پیاده شدو در خونهه رو باز کرد. منم پیاده شدم. من:اینجا کجاست ؟.پرهام:خونه خالی هه هه هه (با نگاه عصبانی من) ببخش اینجا خونه توهه عزیزم درواقع کادوی من به تو.