Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

رمان عشق ابدی پارت 12..ادامش تو نظراته^^

۱۵ نظر گزارش تخلف
mehrnaz
mehrnaz

و بلند بلند شروع به خنده کردم ...و متوجه بودم که اونم درحالی که الکی اخ و اوخ میکرد زیر چشی با یه لبخند محو نگام میکرد...برا اینکه هوایی نشه گوشش رو بیشتر کشیدمو گفتم:هویی چشاتو درویش کن داداش کوچیکه و اخ و اوختو بزار برا بعد که بریم داخل یه فصل کتک از دست خاله جون میخوری...
وقتی داخل شدم با صدا بلند گفتم:سلام بر اهل خونه دومم...نازی؟!!هی ضعیفه کجاییی؟؟خاله جوووون بیا که دختر دوم گلت اومد..بیا ببین کیو گرفتم یه دزد که قصد داشت در بره...
...

نظرات (۱۵)

Loading...

توضیحات

رمان عشق ابدی پارت 12..ادامش تو نظراته^^

۱۵ لایک
۱۵ نظر

و بلند بلند شروع به خنده کردم ...و متوجه بودم که اونم درحالی که الکی اخ و اوخ میکرد زیر چشی با یه لبخند محو نگام میکرد...برا اینکه هوایی نشه گوشش رو بیشتر کشیدمو گفتم:هویی چشاتو درویش کن داداش کوچیکه و اخ و اوختو بزار برا بعد که بریم داخل یه فصل کتک از دست خاله جون میخوری...
وقتی داخل شدم با صدا بلند گفتم:سلام بر اهل خونه دومم...نازی؟!!هی ضعیفه کجاییی؟؟خاله جوووون بیا که دختر دوم گلت اومد..بیا ببین کیو گرفتم یه دزد که قصد داشت در بره...
و ریز ریز خندیدم...
نازی از پله ها سرازیر شد و خاله هم با خنده از اشپزخونه اومد و گفت:اوه ببینید کی اومده و باخودش چی اورده...
سانازم با خنده پشت سر خاله گفت:زلزله اومده با رعدش...
و همه خندیدیم...خیلی این خونواده رو دوست داشتم...

سرگرمی و طنز