رمانی کوتاهی ک خودم نوشتم... ازتون خواهش میکنم نظراتتون رو بگید.... میخوام این کار رو ادامه بدم...
✨من همیشه یک خواهر کوچک تر میخواستم، وقتی پدر و مادرم سارا رو به خونه آوردن، اون روز بهترین روز زندگیم بود.
اون انقدر ناز بود که نمیتونم صبر کنم تا اسباب بازی هام رو باهاش قسمت کنم.
...
نظرات (۴۰)