همهچیدرستمیشه
اون راه میرفت و دیده نمیشد .
اون فریاد میزد و شنیده نمیشد اون تنها بود و همه چیز روز به روز تیره تر میشد .
اما اینجا پایان نیس زمان خروج از نقطه ی کور فرارسیده
اون راه میرفت و دیده نمیشد .
اون فریاد میزد و شنیده نمیشد اون تنها بود و همه چیز روز به روز تیره تر میشد .
اما اینجا پایان نیس زمان خروج از نقطه ی کور فرارسیده
نظرات (۳۲)