■ راز یک جنایت ■ پارت 16/آخر ■
نه نه امکان نداشت چیزی که میخوندم غیر ممکن بود : " چرا من باید رئیس باند V باشم چرا من باید جانشین پدرم باشه آخه چرا من " کل اتاق دور سرم میچرخید . نه اون رئیس باند V نبود همه اینا الکی بودن امکان نداشت....{ کمی بعد } رو زمین افتاده بودم و سعی داشتم اتفاقات چند لحظه پیش رو هضم کنم . نه نه چرا آخه چرا حالا که منم عاشق شده بودم باید اینطوری میشد ؟ چرا بهم نگفته بود چرا ؟ { ادامه در نظرات }
نظرات (۱۴)