اشعار من / My Poems
داغ دل آزار
بسمه العزیز
داغ دل آزار
در رثای پدر بزرگوارم
چند روزی است دلم جز در دلدار نزد
هیچ ره جز ره این قصه غم بار نزد
آه از این باد بلاخیز که بر دشت وزید
داس جز بر کمر لاله تبدار نزد
ای دریغا ز نسیمی که نیامد ز امید
مرهمی بر دل آشفته گلزار نزد
در خرابات غمی نیست که در دوری تو
راه بر حال بد این دل بیمار نزد
عاشقی نیست که از فرط پریشانی و غم
سر خود را به مزار تو به دیوار نزد
اشک جوشید به چشمان و چو جاری می شد
بر دل غمزده جز داغ دل آزار نزد
چشم خشکید بر عکس تو ولی اشک و نگاه
هیچ نقشی ز وصال تو و دیدار نزد
دل دیوانه درون قفس یاد بماند
لطف تو سر به دل مرغ گرفتار نزد
تو ولی نعمت ما بودی و رفتی افسوس
زندگی بار دگر قرعه به تکرار نزد
مهدی از عشق تو در نیمه شبان می نالید
که به سنگینی سوگت دم از انکار نزد
مهدی رستگاری
بامداد بیست و هفتم خرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
هفدهم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
(به بهانه بداهه سرایی در شب بداهه گروه ادبی «ادیبانه»)
http://www.shereiran.ir/site/page/56?userid=514&poetryid=17105
نظرات