رمان گرگ سفید پارت 15

۹ نظر گزارش تخلف
Vampire ( بسته شد)
Vampire ( بسته شد)

لیانا: یه چند سالی هست که یه فرقه جدید تو کلیسا به وجود اومده و الان خیلی قدرت مند هست تو این فرقه اکثر نژادها به جز انسان ها _ شوالیه ها _ راهبه و خادمین کلیسا _ شکارچیان و بعضی از انسان های اژدها نما رو شیطان میشناسن و میگن باید نابود بشه پدر من هم که حاکم این شهر هست به این فرقه پیوسته که یعنی باید من و این دختر قربانی بشیم چون من جادوگرم و این دختر یه اژدها نما هست ولی اژدهای یخی که از نظر اونا این نوع اژدها خادم شیطان من و این دختر از ترس جانمون فرار کردیم و الان میخواییم از این شهر خارج بشیم نایت : واقعا داستان غم انگیزی بود ولی شرمنده ما دنبال دردسر نیستی مثل بچه ادم بیاید برید دنبال کارتون لیانا: متاسفم من نمیتونم از شهر خارج بسم به کمک شما هم نیاز دارم ! نایت :شرمنده. اگه زیاد حرف بزنی میدمت دست مامور ها لیانا : اگه این کارو کنید منم میگم که شما انسان نیستید و خوبه که بدونی اونا دارن دور تا دور شهر رو صلیب های بزرگ میچینن و الان فقط یکی از دروازه ها صلیب نداره که تا فردا براش میزارن اگه به ما کمک نکنید هیچ وقت نمیتونید از اینجا خارج شید ..... اونا همینطور داشتن حرف میزدن که دختر کوچولو رفت پیش گرگینه و گفت عمو تشنمه گرگینه اشکال نداره زیاد دویدی بخواطر همین تشنته بیا یکم اب بخور که گرگینه اعصبانی شد و گفت نایت بس کن ماکه نمیتونیم این بچه رو بزاریم اینجا که بمیره پس ول کن دیوانم کردید شما دوتا مثل سگ و گربه افتادین به جون هم نایت گفت داره هوا تاریک میشه امشب رو بخوابیم فردا حرکت میکنیم که نایت مثل خفاش از سقف خونه اویزان شد گرگینه داری چیکار میکنی ؟ نایت: تخت کم داریم من اینطوری میخوابم
ممنون که میخونید
توضیحات
اژدها نما موجوداتی هستن که ظاهر انسانی دارن ولی میتونن به اژدها تبدیل بشن

نظرات (۹)

Loading...

توضیحات

رمان گرگ سفید پارت 15

۱۴ لایک
۹ نظر

لیانا: یه چند سالی هست که یه فرقه جدید تو کلیسا به وجود اومده و الان خیلی قدرت مند هست تو این فرقه اکثر نژادها به جز انسان ها _ شوالیه ها _ راهبه و خادمین کلیسا _ شکارچیان و بعضی از انسان های اژدها نما رو شیطان میشناسن و میگن باید نابود بشه پدر من هم که حاکم این شهر هست به این فرقه پیوسته که یعنی باید من و این دختر قربانی بشیم چون من جادوگرم و این دختر یه اژدها نما هست ولی اژدهای یخی که از نظر اونا این نوع اژدها خادم شیطان من و این دختر از ترس جانمون فرار کردیم و الان میخواییم از این شهر خارج بشیم نایت : واقعا داستان غم انگیزی بود ولی شرمنده ما دنبال دردسر نیستی مثل بچه ادم بیاید برید دنبال کارتون لیانا: متاسفم من نمیتونم از شهر خارج بسم به کمک شما هم نیاز دارم ! نایت :شرمنده. اگه زیاد حرف بزنی میدمت دست مامور ها لیانا : اگه این کارو کنید منم میگم که شما انسان نیستید و خوبه که بدونی اونا دارن دور تا دور شهر رو صلیب های بزرگ میچینن و الان فقط یکی از دروازه ها صلیب نداره که تا فردا براش میزارن اگه به ما کمک نکنید هیچ وقت نمیتونید از اینجا خارج شید ..... اونا همینطور داشتن حرف میزدن که دختر کوچولو رفت پیش گرگینه و گفت عمو تشنمه گرگینه اشکال نداره زیاد دویدی بخواطر همین تشنته بیا یکم اب بخور که گرگینه اعصبانی شد و گفت نایت بس کن ماکه نمیتونیم این بچه رو بزاریم اینجا که بمیره پس ول کن دیوانم کردید شما دوتا مثل سگ و گربه افتادین به جون هم نایت گفت داره هوا تاریک میشه امشب رو بخوابیم فردا حرکت میکنیم که نایت مثل خفاش از سقف خونه اویزان شد گرگینه داری چیکار میکنی ؟ نایت: تخت کم داریم من اینطوری میخوابم
ممنون که میخونید
توضیحات
اژدها نما موجوداتی هستن که ظاهر انسانی دارن ولی میتونن به اژدها تبدیل بشن