عاقا امروز من باشگا داشتم زود رفتم بد دوستم ک خعلی باش صمیمیم،بزا اسمشو بزاریم اسکل.هم مدرسمون یکیه هم باشگامون(سانس باشگا) بد ی دختره با همین اسکل امسال صمیمی شده بخاطر اینکه امده ت مدرسمون دختره با اسکل صمیمی شده اسکل خعلی بش محل نمده. بد این اسکل خر ب بقیه گفته ک پسره::// بله تف میدونم اسکله::// بد این دختره ب خاطر اسکل اومدع باشگا:// تفااا ینی تففف::// حالا دختره زود اومد ،من داشتم سانس فیدنسی هارو دید میزدم دختره اومد جلوم گف: ت چرا با اسکل حرف میزنی؟ گفتم چرا نزنم؟ گف من دوس ندارم بش بحرفی:// تف بازم تف:// بد گفتم میدونی من چن ساله باهاش دوسم؟ :) گف اره میدوم 8 ساله://( خو ت ک میدونی چرا زر میزنی؟ ::// ) بد گفتم خو حالا چرا؟ گف من دوسش دارم من جونم براش در میره دوس دارم بیاد منو بگیره:// خندیدم بش بد ب دختره گفتم از چیه این اسکل گاو خوشت میاد؟ ::// گف همه چیش:تعجب:( بخندید همه بش بخندیدااا) بد من زدم زیر خنده (اصن نمشد جمم کنی:) دختره گف چرا میخندی جدی گفتم:// گفتم شرمنده خندم میگیره:// ب دختره گفتم بیا خودم میرم برات خاسگاری:// بد دختره بم گف نری ب کسی بگیاا!!! اینو ک گف من یهو ی مولکول هایی در بدنم ترشح شد ک یهو دلم خاس ب همه بگم:// چیز مهمی هم نبیدا چون اینو گف من دلم خاست بگم:خنده: حالا اسکل هروز پیش منه محل گاوم ب دختره نمیده