همه چی دست ب دست هم داده بود این درست نشه ولی شد اخرش

بچه ها اینو من درست کردم دوست داشتین ببینین
https://www.namasha.com/v/4FPp9Ed1

کانال ایشونم نگابکنین دنبال بکنین
https://www.namasha.com/channel6850827962

دیشب ی خواب چرت دیدم ولی حالا ک ب اکسو ربط داره میگم.اگه حال داشتین بخونین

تو خواب من و سهون خواهر برادر بودیم •_•
بعد ننه بابامون خونه نبودن. کلا هیچ کی نبود
بعد یهو ی سری ادم ریختن تو خونه
ما رفتیم تو دسشویی قایم شدیم. ولی خب اونا داشتن میگشتن. زیادم بودن کلی تفنگ و اینام داشتن •_•
بعد سهون دلاور، گف من میرم بیرون ک حواسشون فقط به من باشه و سریع رفت بیرون
منم از ترس داشتم میلرزیدم و صلوات میفرسادم
بعد سهون ک رفت بهش گفتن یه نفر دیگه باید باهات باشه قطعا تنها نیستی
سهونم بدبخت هی میگف نه من تنهام
هی از اونا اصرار از سهون انکار
ولی اونا ک قبول نکردن
منم ک مث سگ ترسیده بودم.
بعد هیچی دیگه اومدن در و ی طرف دیوار دستشویی کندن کلا + سقف
ولی منو ندیدن چون چسبیده بودم ب ی طرف دیوار و پیدا نبودم ازون زاویه
ولی یهو کلمو چرخوندم و پشمام ریخت.. کلم بیرون بود-_- رفتم کلمو اروم بیارم پایین. یهو یکیشون منو دید و داد زد یکی این جاس و چن نفری یهو شلیک کردن.. قلبم اومد تو حلقم
ولی چون تیر از دیوار رد میشد و ب من میرسید انقدر قدرت نداشت و اونقدر درد نداشت ولی من ی جور رفتار کردم ک انگار نفسای اخرمه... اونام رفتن.. سهونم بردن:/ رفتم به مامانم بزنگم... چون فقط شماره اونو داشتم ولی یهو نگا کردم دیدم گوشیش تو خونس •_• هیچی بدتر دیدن این صحنه نبود
همون لحظه دیگه بیدار شدم

نمد چرا چن وقته خواب ترور میبینم و اکسو هم توشه