جک خندان *بخش بیست و نهم * اولش فک کردم دو سه تا پارت میشه :|||
ایساک درد سوزناکی حس میکرد وقتی که اون هیولای تک رنگ ناخن های بی جونشو روی سینه ی ایساک میکشید. ایساک اون لحظه تونست حس قربانی هاشو درک کنه. جک اول روده ی ایساک رو کشید بیرون، مثل کشیدن پارچه های رنگارنگ جادویی از توی جیبت(یه نمونه شعبده بازی) بعد از قطع کردن طول معده شروع کردن به دمیدن هوا داخل عضو یکبار دمید و بعد به شکل دیگری در اومد. فریاد زد :
نظرات