پدرم میگفت قدیما کینه هامونو دور انداخته بودیم
توی برف و باد و بارون خونرو با قلبامون ساخته بودیم
خونه عشق مادرم بود که تو باغچش گل اطلسی میکاشت
خونه روح پدرم بود چیزی رو همپای خونه دوست نداشت ...
پدرم میگفت قدیما کینه هامونو دور انداخته بودیم
توی برف و باد و بارون خونرو با قلبامون ساخته بودیم
خونه عشق مادرم بود که تو باغچش گل اطلسی میکاشت
خونه روح پدرم بود چیزی رو همپای خونه دوست نداشت ...
نظرات