پارت شانزدهم رمان THE EDICTION (اعتیاد)
به وضوح دیدم که نفس آسوده خاطری کشید و اشک در چشمانش جمع شد. خیلی وقت بود که درست حسابی با کسی حرف نمیزدم و همین یک جمله آرامش خاطری برای او شد که ما را راهی کند.
+پیاده یا با ماشین؟
...
نظرات (۵)