Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت 38)

۲۸ نظر
گزارش تخلف
*nafiseh*
*nafiseh*

خیلی ذوق کرده بودم دوست داشتم جیغ بزنم ولی جلوی خودمو گرفتم اریکا این کوچکترین سهمته. من:وایی مرسی عزیز دلم. پرهام:خانومی قابل تو رو نداره از حالا به بعد من هر چی دارم متعلق به توهه. هه معلومه که مال منه فقط این همه مدت تو داشتی به جای من ازشون لذت میبردی.
با هم رفتیم تو پرهامم همه جای خونه رو بهم نشون میداد. خونه بزرگی بود البته نه به بزرگی خونه مادرش. 4تا هم اتاق داشت. رسیدیم به اتاق خواب. پرهام:برو تو دیگه. من:نه از همین جا ...

نظرات (۲۸)

Loading...

توضیحات

رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت 38)

۱۳ لایک
۲۸ نظر

خیلی ذوق کرده بودم دوست داشتم جیغ بزنم ولی جلوی خودمو گرفتم اریکا این کوچکترین سهمته. من:وایی مرسی عزیز دلم. پرهام:خانومی قابل تو رو نداره از حالا به بعد من هر چی دارم متعلق به توهه. هه معلومه که مال منه فقط این همه مدت تو داشتی به جای من ازشون لذت میبردی.
با هم رفتیم تو پرهامم همه جای خونه رو بهم نشون میداد. خونه بزرگی بود البته نه به بزرگی خونه مادرش. 4تا هم اتاق داشت. رسیدیم به اتاق خواب. پرهام:برو تو دیگه. من:نه از همین جا میبینم. پرهام:نه عزیزم برو تو میخوام قشنگ همه جاشو نشونت بدم. جدیدا خیلی کنه تر شده بود. رفتم تو اتاق پرهامم درو بست. من:حالا چرا درو میبندی ؟.پرهام:چون کارت دارم عزیزم بعدشم امد طرفم. من با عصبانیت:پرهام لوس بازی در نیارا حوصله ندارم میزنم یه بلایی سرت میارم. بعدم با اخم نگاش کردم. پرهام سر جاش وایستاد چشاش گرد شده بودن. اوه اوه چه خشن شدم نمیدونم چرا ولی به شدت بدم میومد از اینکه پرهام بخواد بهم نزدیک شه یا ابراز علاقه کنه. شاید بخاطر این بود که نمیخواستم بیخیال انتقامم بشم ولی محبت پرهام مانع میشد. پرهام یواش یواش رفت عقب در اتاقو باز کردو یخورده رفت بیرون اتاق بعدشم شروع کرد مثل دخترا جیغ کشیدن. پرهام با شوخی:یکی بیاد منو نجات بده. من:لوسسسسس.پرهام:به جون خودم اگه لوس بازی باشه. بابا واقعن ازت ترسیدم از این اخلاقا هم داشتی رو نمیکردی. تو دلم گفتم تازه کجاشو دیدی .پرهام نسبت به دخترا یا شایدم فقط من نقط ضعف های زیادی داشت اون روز تو ویلاش تو شمالم وقتی جیغ زدم خیلی ترسیده بود هر وقت گریه میکنمم خیلی عصبانی میشه خوبه میتونم بعدا از این نقطه ضعف ها استفاده کنم. تصمیم گرفتم بحثو عوض کنم. من:کاشکی مامانمم میومد حتما خیلی خوشحال میشد. پرهام:اشکال نداره که دیرتر میرم دنبالش میارمش فقط یخورده من من کردو. پرهام:میگم میشه تا قبل عروسیمون منو تو با هم اینجا زندگی کنیم بعدم خیلی مظلومانه نگام کرد. عروسیمون هه کدوم عروسی البته پیشنهادش بدم نبود اینطوری میتونستم زودتر به هدفم برسم. من:باشه قبوله ولی شرط داره.