رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت 38)
خیلی ذوق کرده بودم دوست داشتم جیغ بزنم ولی جلوی خودمو گرفتم اریکا این کوچکترین سهمته. من:وایی مرسی عزیز دلم. پرهام:خانومی قابل تو رو نداره از حالا به بعد من هر چی دارم متعلق به توهه. هه معلومه که مال منه فقط این همه مدت تو داشتی به جای من ازشون لذت میبردی.
با هم رفتیم تو پرهامم همه جای خونه رو بهم نشون میداد. خونه بزرگی بود البته نه به بزرگی خونه مادرش. 4تا هم اتاق داشت. رسیدیم به اتاق خواب. پرهام:برو تو دیگه. من:نه از همین جا ...
نظرات (۲۸)