پارت ¹ {توی کپشن} نام نویسنده:پارک مینسو

۰ نظر گزارش تخلف
B̶l̶a̶c̶k̶ P̶i̶n̶k̶ a̶n̶d̶ B̶T̶S̶
B̶l̶a̶c̶k̶ P̶i̶n̶k̶ a̶n̶d̶ B̶T̶S̶

از زبون ا/ت:داشتم تو خیابون راه میرفتم که خوردن به آقای خیلی محترم با کت و شلوار سیاه یه ذره چشامو بردم بالا که دیدم اون جیمین عضو بی تی اسه.علامت جیمین: - علامت ا/ت:+ -چیزیتون نشد کع خانم محترم.+نع چیزی نشد.-چرا انقد با عجله میرفتید ممکن بود پاتون ب جایی گیر بخورید زمین دستتون بشکنه.+آخه باید زود می رسیدم خونه خیلی عجله داشتم فردا مهمونی دارم و من هیچی رو آماده.-خب میتونم برسونمت اون خونه و تو خونه کمکت کنم.+اما...-اما نداره ممکن بود آسیب ببینی اتفاقی برات بیفته به من میتونم کمک کنم تا زودتر آماده شی چون باید به خودت هم برسی.+باشه. رفتیم تو ماشین نشستیم و من داشتم در عقب رو باز میکردم ک... -بیا جلو بشین عقب می خوایم وسیله بزاریم.+وسایل؟... وسایل چی؟-تو واقعاً دختر خیلی خوشگل و خوبی هستی پس من می خوام باهات ا*ز*د*و*ا*ج کنم.+واقعاً به همین زودی؟ ولی ما فقط یه برخورد با هم داشتیم.- حالا به این زودی ک نمی کنیم فعلاً بیا وسایل مهمونی رو بخریم و فردا رو به مراسم ع‍*ر*و*س‍*‍ی تبدیل کنیم.+عام باشه. رفتیم کلی خرید کردیم و دوتا حلقه خریدیم.تو خونه بهم کمک کرد و غذا پختیم. واقعاً خیلی دستپختش خوبه. وقتی داشت غذا درست میکرد کلی ظرف کثیف کرد و من رفتم اونا رو بشورم. ظرفشویی کنار گاز بود منو هم نگاه میکرد و بهم لبخند میزد. آفتاب پنجره می خورد تو صورتش که رویایی میشد.....
پایان پارت اول

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

پارت ¹ {توی کپشن} نام نویسنده:پارک مینسو

۴ لایک
۰ نظر

از زبون ا/ت:داشتم تو خیابون راه میرفتم که خوردن به آقای خیلی محترم با کت و شلوار سیاه یه ذره چشامو بردم بالا که دیدم اون جیمین عضو بی تی اسه.علامت جیمین: - علامت ا/ت:+ -چیزیتون نشد کع خانم محترم.+نع چیزی نشد.-چرا انقد با عجله میرفتید ممکن بود پاتون ب جایی گیر بخورید زمین دستتون بشکنه.+آخه باید زود می رسیدم خونه خیلی عجله داشتم فردا مهمونی دارم و من هیچی رو آماده.-خب میتونم برسونمت اون خونه و تو خونه کمکت کنم.+اما...-اما نداره ممکن بود آسیب ببینی اتفاقی برات بیفته به من میتونم کمک کنم تا زودتر آماده شی چون باید به خودت هم برسی.+باشه. رفتیم تو ماشین نشستیم و من داشتم در عقب رو باز میکردم ک... -بیا جلو بشین عقب می خوایم وسیله بزاریم.+وسایل؟... وسایل چی؟-تو واقعاً دختر خیلی خوشگل و خوبی هستی پس من می خوام باهات ا*ز*د*و*ا*ج کنم.+واقعاً به همین زودی؟ ولی ما فقط یه برخورد با هم داشتیم.- حالا به این زودی ک نمی کنیم فعلاً بیا وسایل مهمونی رو بخریم و فردا رو به مراسم ع‍*ر*و*س‍*‍ی تبدیل کنیم.+عام باشه. رفتیم کلی خرید کردیم و دوتا حلقه خریدیم.تو خونه بهم کمک کرد و غذا پختیم. واقعاً خیلی دستپختش خوبه. وقتی داشت غذا درست میکرد کلی ظرف کثیف کرد و من رفتم اونا رو بشورم. ظرفشویی کنار گاز بود منو هم نگاه میکرد و بهم لبخند میزد. آفتاب پنجره می خورد تو صورتش که رویایی میشد.....
پایان پارت اول