طبق رمان ی جاهایی با اصل سریال فرق داشته..
مثن تهش تو رمان اصن سد اند نیست و کسی ک اینطوری کرده کارگردان بوده..:(((
اگ یادتون باشه سوسو تو شب عروسی میخ هارو تو قلب تان تای جین فرو میکنه...
اما تو رمان ن..
درواقع تان تای جین میاد سوسو رو از ی جایی نجات بده و خودشو سپر سوسو میکنه ک سوسو همونجا میخ هارو تو قلب پسرم میفرسته..
اونجا هم تان تای جین بش میگ* اگ عشقمو نمیخایی باید نفرتمو تحمل کنی..*
و بعدش سوسو رو با لباس های خیلی کهنه و زشت میفرسته ب همونجایی ک سوسو بود..
با این تفاوت ک لباسای سوسو اونجا خیلی تمیز و ی طورایی ب نظر خودم بهترین لباس سوسو بودن..
و خلاصه کلیییی بلا سر سوسو میاره و عذابش میده..
و ی چیز دیگ هم هست ک وقتی میخاد با سوسو از گذشته حرف بزنه..
گذشته تان تای جین خیلییی وحشتناکه تر از چیزیه ک تو سریال دیدیم..
تان تان جین تو بچگی کلی آزار و اذیت از همه تحمل کرده و حتی تجاوز هم کردن بش انگا.. یا اینک مجبورش کردن برا زنده موندن شبیه زنها لباس بپوشه و...
خلاصه بماند..
و در آخرش...
تان تای جین تا وسطای رمان اصن عاشق سوسو نمیشه.. بلکه ازش بیشتر از هرکسی متنفره.. و سعی در کشتنش داره..
و سوسو هم تا آخر رمان اصن عاشق تان تای جین نمشه... همین دم دمای آخر عاشق پسرم میشه..
و ی جاهای تو قسمتای ۴ بود فک میکنم و تان تای جین کلاغ هارو فرستاد همه رو آزار بدن.. اما توی سریال دلش برای سوسو سوخت و نکشتش..
در واقع اونجا سوسو خودش خودشو نجات داد ن تان تای جین.. و اینک اونا اصن کلاغ نبودن تو رمان.. بلکه زنبور بودن..
و عشقی ک تان تای جین داره خیلیی بیشتر از عشق سوسوعه...
و در آخر هم ک تان تای جین اصن نمیمیره و سوسو بعد بدنیا آوردن بچش ترکش میکنه و ب مدت ۵۰۰سال دنبال تان تای جین میگرده..
بعدم ک ناامید میشه و میره پیش دخترش میبینه ک همون موقع دخترش ب تان تای جین برمیخوره و ب تان تای جین میگ بابا ولی تان تای جین وانمود میکنه حافظشو ار دس داده ک بعد یکم حرف زدن با سوسو میگ ن از دست ندادم..
تهشم ک باهم اوکی میشن و خب و خوش خرم زندگی میکنن..
نظرات (۳۰)