Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
بارگذاری تبلیغ
00:00
00:00
00:00
 

یعنی واقعا حق قباد این بود؟!

مهسا میکس
مهسا میکس

یعنی این حقش بود که بمیره که پسرش یتیم بشه که شیرین سخنرانی کنه بگه برای پدرم ناراحتم که مجبور بود تحملش کنه کسی که حتی از خون دیوان سالار نبود بعد وکیلش بگه بالاخره حق به حق دار رسید •_• مثل اینکه شیرین یادش رفته که همین خودش و پدرش بودن که قباد اسیر کرده بودن!!! شیرین یادش رفته خودش و باباش چه ظلم هایی در حق قباد و شهرزاد کردن؟! این وسط یه بچه بی گناه هم به دنیا اومد! پس تاوان کار های بزرگ آقا چی شد که این همه جاه طالب و حریص بود این همه آدم کشت به آدم های دور و برش مثل مهره های شطرنج نگاه میکرد و ...

نظرات

در حال حاضر امکان درج نظر برای این ویدیو غیرفعال است.

توضیحات

یعنی واقعا حق قباد این بود؟!

۱۳ لایک
۰ نظر

یعنی این حقش بود که بمیره که پسرش یتیم بشه که شیرین سخنرانی کنه بگه برای پدرم ناراحتم که مجبور بود تحملش کنه کسی که حتی از خون دیوان سالار نبود بعد وکیلش بگه بالاخره حق به حق دار رسید •_• مثل اینکه شیرین یادش رفته که همین خودش و پدرش بودن که قباد اسیر کرده بودن!!! شیرین یادش رفته خودش و باباش چه ظلم هایی در حق قباد و شهرزاد کردن؟! این وسط یه بچه بی گناه هم به دنیا اومد! پس تاوان کار های بزرگ آقا چی شد که این همه جاه طالب و حریص بود این همه آدم کشت به آدم های دور و برش مثل مهره های شطرنج نگاه میکرد و جاه به جا شون میکرد و میکشت!!! یه ویرونه از زندگی آدم های دور و برش ساخت از جمله دخترش و قباد و شهرزاد و فرهاد تهش هم مرد و راحت شد رفت ! همین بزرگ آقا بود که به دخترش می گفت زنی که نتونه بچه بیاره یه چیزیش میشه انگار به درد نمیخوره در حالی که میدونست این اجاق کوری و نازایی تو خانواده شون ارثی بوده که حتی خواهر و برادر خودش هم نتونسته بودن بچه دار شن ولی با این حرف ها و از همه مهم تر آوردن هوو برای دخترش اون زیر پا ذره ذره له کرد! کلا خاندان دیوان سالار کلی آدم کشتن و رو مرگ شون سرپوش گذاشتن اونوقت چرا باید سردسته همه این قتل ها خوب و مظلوم معرفی شه آخر سر؟ و اونی که از همه بیگناه تر بود همه تقصیر ها بیفته گردنش؟! شاید هم با این موضوع داره دنیای واقعی رو نشون میده!!!
یعنی این خوشبختی حق شیرین بود؟! •_• چرا شهرزاد تونست شیرین ببخشه با اینکه میدونست شیرین چه ظلم هایی بهش کرد اما هیچ وقت حاضر نشد قباد ببخشه و بهش یه فرصت دیگه بده؟! غیر از اینکه قباد یه زمانی شریک زندگیش بود و پدر پسرش بود!؟ چرا شهرزاد به قباد گفت بیا با من بریم فکر نمیکردم یه روزی تو به من بگی برو! (انگار توقع داشته قباد همیشه عاشق سینه به چاک بمونه•_• هر چند که قباد همچنان دوستش داشت و اگه بهش گفت برو بخاطر خودش بود ) اگه قرار بود دوباره برگرده به قباد چرا زودتر برنگشت؟! چرا همون موقع که قباد شیرین طلاق داده بود تو فصل دوم و از شهرزاد خواست برگرده چرا همون موقع برنگشت؟چرا پایان سریال اصلا این شکلی بود؟! چرا از فصل اول تا آخر هیچ کدوم از عاشق و معشوق ها بهم نرسیدن؟ (بابک و مریم، جناب سروان و مریم، فرهاد و شهرزاد، هاشم و بلقیس، بهبودی و ثریا، شربت و نصرت و..) حداقل ای کاش اصغری بیچاره که نمک سریال بود به میترا می رسید!