ای مهربان‌تر از برگ؛ نوزدهم مهرماه زادروز استاد محمدرضا شفیعی کدکنی

۰ نظر
گزارش تخلف
یار خراسانی
یار خراسانی

19 مهر، سالروز تولد عطارشناس برجسته معاصر و شاعر «کوچه‌باغ‌های نشابور»
گزیده‌ای از پیشگفتار استاد محمدرضا شفیعی کدکنی بر «تاریخ نیشابور» ابوعبدالله حاکم نیشابوری: «این نیشابور، در نگاه من فشرده‌ای است از ایران بزرگ. شهری در میان ابرهای اسطوره و نیز در روشنای تاریخ، با صبحدمی که شهره آفاق است. از یک سوی لگدکوب سم اسب‌های بیگانه، در ادوار مختلف، و از سوی دیگر همواره حاضر در بستر تاریخ، با ذهن و ضمیری گاه زندقه‌آمیز و فلسفی، در اندیشه خیام، و گاه روشن از آفتاب اشراق و عرفان، در چهره عطّار. تاریخ این سرزمین را باید از گوشه و کنار کتاب‌های کهنه و سفال‌های عتیق موزه‌های بیگانه و سنگ قبرهای شکسته فراهم آورد؛ چرا که چیزی برای او باقی نگذاشته‌اند و هر چه داشته با فیروزه‌هایش، در غارت شبانه تاتار، گاهی نگین انگشتری زاهدان ریائی شده است و گاهی خورجین اسب روسپیان را آراسته است.
برای بازسازی این نیشابور، باید جان کَند .... با شعارهای روزنه‌مه‌نویسان و فرمایشات خطیبان حرفه‌ای، هیچ کاری نمی‌توان انجام داد. باید جان کَند و هر پاره‌ای ازین موجودیت را، با هر وسیله‌ای که امکان‌پذیر است، بدست آورد و بررسی کرد و شناخت، درست مانند قدحی بلورین از میراث نیاکان تو که بر سنگ شکسته است و هر پاره‌ای از آن، در گوشه‌ای افتاده و تو می‌خواهی اجزای پراکنده آن قدح شکسته را، با کیمیای عشق، به هم جوش دهی وآن را از نو بیافرینی، تا این قدح کامل شود، به تمام ذرات گمشده آن نیاز داری ...
کدکن در مرکز یکی از ربع‌های چهارگانه نیشابور بزرگ قرار دارد و اگر عطار را نیشابوری می‌خوانند به این دلیل است ... و بدین گونه این ناچیز نیز افتخار هم‌ولایتی بودن با آن یگانه دهر را خواهد یافت و نیشابوری خواهد بود. همین پیوند به آب و خاک نیشابور بزرگ و تاریخی بود که مرا چه در قلمرو شعر و چه در مطالعات عرفانی- و بناچار تاریخی- به این سرزمین، وابسته کرد ... گفتار یکی از بزرگان است که «عمَّر الله البلدان بحب ا لاوطان: منشاء آبادی سرزمین‌ها، حب وطن است» و من هم به این پاره از خاک ایران بزرگ، که نیشابور نام دارد، چنین دلبستگی‌ای دارم.»

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

ای مهربان‌تر از برگ؛ نوزدهم مهرماه زادروز استاد محمدرضا شفیعی کدکنی

۰ لایک
۰ نظر

19 مهر، سالروز تولد عطارشناس برجسته معاصر و شاعر «کوچه‌باغ‌های نشابور»
گزیده‌ای از پیشگفتار استاد محمدرضا شفیعی کدکنی بر «تاریخ نیشابور» ابوعبدالله حاکم نیشابوری: «این نیشابور، در نگاه من فشرده‌ای است از ایران بزرگ. شهری در میان ابرهای اسطوره و نیز در روشنای تاریخ، با صبحدمی که شهره آفاق است. از یک سوی لگدکوب سم اسب‌های بیگانه، در ادوار مختلف، و از سوی دیگر همواره حاضر در بستر تاریخ، با ذهن و ضمیری گاه زندقه‌آمیز و فلسفی، در اندیشه خیام، و گاه روشن از آفتاب اشراق و عرفان، در چهره عطّار. تاریخ این سرزمین را باید از گوشه و کنار کتاب‌های کهنه و سفال‌های عتیق موزه‌های بیگانه و سنگ قبرهای شکسته فراهم آورد؛ چرا که چیزی برای او باقی نگذاشته‌اند و هر چه داشته با فیروزه‌هایش، در غارت شبانه تاتار، گاهی نگین انگشتری زاهدان ریائی شده است و گاهی خورجین اسب روسپیان را آراسته است.
برای بازسازی این نیشابور، باید جان کَند .... با شعارهای روزنه‌مه‌نویسان و فرمایشات خطیبان حرفه‌ای، هیچ کاری نمی‌توان انجام داد. باید جان کَند و هر پاره‌ای ازین موجودیت را، با هر وسیله‌ای که امکان‌پذیر است، بدست آورد و بررسی کرد و شناخت، درست مانند قدحی بلورین از میراث نیاکان تو که بر سنگ شکسته است و هر پاره‌ای از آن، در گوشه‌ای افتاده و تو می‌خواهی اجزای پراکنده آن قدح شکسته را، با کیمیای عشق، به هم جوش دهی وآن را از نو بیافرینی، تا این قدح کامل شود، به تمام ذرات گمشده آن نیاز داری ...
کدکن در مرکز یکی از ربع‌های چهارگانه نیشابور بزرگ قرار دارد و اگر عطار را نیشابوری می‌خوانند به این دلیل است ... و بدین گونه این ناچیز نیز افتخار هم‌ولایتی بودن با آن یگانه دهر را خواهد یافت و نیشابوری خواهد بود. همین پیوند به آب و خاک نیشابور بزرگ و تاریخی بود که مرا چه در قلمرو شعر و چه در مطالعات عرفانی- و بناچار تاریخی- به این سرزمین، وابسته کرد ... گفتار یکی از بزرگان است که «عمَّر الله البلدان بحب ا لاوطان: منشاء آبادی سرزمین‌ها، حب وطن است» و من هم به این پاره از خاک ایران بزرگ، که نیشابور نام دارد، چنین دلبستگی‌ای دارم.»

موسیقی و هنر