اشعار من / My Poems
بزم عشق
نازنینم ز چراغ رخ تو نور خوش است
روشنایی رخت در شب دیجور خوش است
بازی عشق شد آغاز چو دیدم رویت
پاکبازی به چنین بازی مشهور خوش است
چون که در میکده عشق نشستیم به بزم
مستی از چشم خمار و لب مخمور خوش است
در نظربازی ما بی خبران حیرانند
بازی نغز نظر با دل منظور خوش است
پر شد از عطر وجود تو جهانم باری
روزگارم فقط از عشق تو پرشور خوش است
مهدی این شعر بنایی است به اقلیم بهار
که به پایندگی عشق تو معمور خوش است
مهدی رستگاری
چهارم خرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست وپنجم مه سال 2021 میلادی
(سروده شده در جلسه بداهه سرایی شبانه در تلگرام)
https://sherenab.com/poem/99283
نظرات