میکسی دلی سریال زیبای حقیقی *اون وو*مونبین*
قاصدک...
قاصدک حال مرا میفهمی...
تو نگاه های مرا میخوانی...
تو که از آرزوهای من با خبری...
قاصدک تو بگو...تا که یکی بشنود...
که چه رازها داری...چه خبرها داری...
*****
آهسته و آرام قاصدکی داشت میرفت...فرشته ای به او رسید و چیزی گفت...قاصدک بی تاب شد و هزار بار چرخید و چرخید و چرخید...قاصدک رو به فرشته کرد و گفت:
اما شانه های من ظریف است زیر این خبر میشکند من نازک تر از آنم که پیامی این چنین بزرگ را با خودم ببرم...فرشته گفت:درست است آنچه باید تو بر دوش بکشی غیر ممکن است و سنگین...اما تو میتوانی,زیرا قرار است تو بیقرار باشی و فراموش نکن نام تو قاصدک است و هر قاصدکی...قاصد یک خبر است.
آن وقت فرشته خبر را به قاصدک داد و رفت...و قاصدک ماند و خبری دشوار…حالا هزاران سال است که قاصدک میرود و میچرخد,میرقصد و همه میدانند که او با خود خبری دارد...
دیروز قاصدکی به حوالی پنجره ات آمده بود...خبری آورده بود و تو یادت رفته بود...که هر قاصدک یک پیامی دارد...پنجره بسته بود تو نشنیدی و او رد شد...اگر باز هم قاصدکی دیدی دیگر نگذار که بی خبر بگذرد و برود از او بپرس...چه بود آن خبری که روزی فرشته ای به او گفت و او این همه بیقرار شد…
*******
11 آوریل 2023، مونبین عکسی از گل قاصدک پست کرد و نوشت:"آروها، این دونههای گل قاصدکه. دونههای گل قاصدک سوار باد میشن و تو اطراف پخش میشن!...آروم برو و کسایی که برام ارزشمندنو قلقلک بده تا بدونن بهار اومده. :) " این آخرین پست مونبین بود که برخلاف غمگین بودنش خیلی قشنگ بود.
قاصدک ها خیلی قشنگن...یجوری...صاف و ساده...پاکِ پاک...
نظرات (۸۴)