سریال دولهن قسمت ۲۶۶ زبان اصلی + خلاصه فارسی در کپشن

۰ نظر گزارش تخلف
سریال دولهن با دوبله فارسی دری و زبان اصلی پخش : شنبه تا چهارشنبه (تهیه شده در کانال تلگرامی دولهن دانلود)

خلاصه فارسی سریال دولهن قسمت ۲۶۶

ویدیا به چاندرا و ماهوا یادآوری می‌کند که این جشنواره فرخنده «راکشا باندان» است، بنابراین چاندرا پاسخ می‌دهد که آنها می‌دانند چه باید بکنند. در همین حال، ساگر از او کمک می‌خواهد تا دکمه‌ای برای «کورتای» خود بدوزد، اما ویدیا پیشنهاد دوخت آن را می‌دهد. ساگر اصرار دارد که لباس دیگری بپوشد اما در نهایت همان «کورتا» را می پوشد. ویدیا احساس خوشبختی می کند. سیندورا با دیدن ساگر وانمود می‌کند که احساساتی شده و می‌گوید ویدیا او را متهم کرده که می‌خواهد برادر خودش را بکشد، بنابراین «راخی» را به مچ دست او نمی‌بندد. با این حال ساگر قول می دهد که دیگر تکرار نخواهد شد و هرگز اجازه نخواهد داد ویدیا در تهمت خود موفق شود. سیندورا پیروزمندانه لبخند می زند. ساگر از اوما می خواهد که اجازه ندهد ویدیا در مراسم شرکت کند زیرا او نمی خواهد شخصی که باعث گریه سیندورا شده است در اطراف باشد. ویدیا می رود. ساگر و خواهرانش مراسم «رخی» را به جا می آورند. وقتی ساگر به دنبال برکت سیندورا است، او عهد می‌کند که این آخرین «راکشا باندان» او خواهد بود! در همین حال، چینو آنیکت را به تراس می رساند، جایی که ویدیا یک «راخی» را به چینو می بندد. اوما چینو را صدا می کند، و ویدیا سپس یک «راخی» به آنیکت می بندد. او از آنیکت طلب برکت می کند و می رود تا بشقاب دعا را بیاورد. آنیکت سعی می کند دست خود را بالا بیاورد و به طور تصادفی به اهرم ویلچر خود برخورد می کند. ویلچر از پله ها پایین می رود و آنیکت می افتد. سیندورا با دیدن ویدیا از اوج می‌خواهد که بداند چه می‌خواهد! سیندورا سپس به سیلی زدن به ویدیا می رود که خانمی از سیندورا می خواهد که دست از کار بکشد. این خانم کیست؟....

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سریال دولهن قسمت ۲۶۶ زبان اصلی + خلاصه فارسی در کپشن

۱ لایک
۰ نظر

خلاصه فارسی سریال دولهن قسمت ۲۶۶

ویدیا به چاندرا و ماهوا یادآوری می‌کند که این جشنواره فرخنده «راکشا باندان» است، بنابراین چاندرا پاسخ می‌دهد که آنها می‌دانند چه باید بکنند. در همین حال، ساگر از او کمک می‌خواهد تا دکمه‌ای برای «کورتای» خود بدوزد، اما ویدیا پیشنهاد دوخت آن را می‌دهد. ساگر اصرار دارد که لباس دیگری بپوشد اما در نهایت همان «کورتا» را می پوشد. ویدیا احساس خوشبختی می کند. سیندورا با دیدن ساگر وانمود می‌کند که احساساتی شده و می‌گوید ویدیا او را متهم کرده که می‌خواهد برادر خودش را بکشد، بنابراین «راخی» را به مچ دست او نمی‌بندد. با این حال ساگر قول می دهد که دیگر تکرار نخواهد شد و هرگز اجازه نخواهد داد ویدیا در تهمت خود موفق شود. سیندورا پیروزمندانه لبخند می زند. ساگر از اوما می خواهد که اجازه ندهد ویدیا در مراسم شرکت کند زیرا او نمی خواهد شخصی که باعث گریه سیندورا شده است در اطراف باشد. ویدیا می رود. ساگر و خواهرانش مراسم «رخی» را به جا می آورند. وقتی ساگر به دنبال برکت سیندورا است، او عهد می‌کند که این آخرین «راکشا باندان» او خواهد بود! در همین حال، چینو آنیکت را به تراس می رساند، جایی که ویدیا یک «راخی» را به چینو می بندد. اوما چینو را صدا می کند، و ویدیا سپس یک «راخی» به آنیکت می بندد. او از آنیکت طلب برکت می کند و می رود تا بشقاب دعا را بیاورد. آنیکت سعی می کند دست خود را بالا بیاورد و به طور تصادفی به اهرم ویلچر خود برخورد می کند. ویلچر از پله ها پایین می رود و آنیکت می افتد. سیندورا با دیدن ویدیا از اوج می‌خواهد که بداند چه می‌خواهد! سیندورا سپس به سیلی زدن به ویدیا می رود که خانمی از سیندورا می خواهد که دست از کار بکشد. این خانم کیست؟....