یادمه
یادمه خدای مهربونی هم بود، جز اون هیچکسی نبود. همه سکته کرده بودند.
یادمه ساختمونها بلند بودند و همه خواستند به خدا برسند. بادی وزید، افتادند و سکته کردند.
یادمه شادتر از همیشه رویاهاش رو میدید. الکی هوس کرد و سکته کرد.
...
نظرات