سرنوشت تمام شخصیت های سریال جامیونگ گو (جومونگ 3)

۰ نظر گزارش تخلف
اهنگ و فیلم
اهنگ و فیلم

این سریال روایتگر ادامه دوران حکمرانی موهیول، نوه جومونگ است؛ البته شخصیت اصلی داستان پسر او شاهزاده هودونگ می‌باشد و داستان حول محور او می‌چرخد. موهیول در این سریال پیر مردی جاه‌طلب است. داستان در مورد تسخیر امپراتوری ناکرانگ به دست گوگوریو می‌باشد.

مشهور است که امپراتوری ناکرانگ طبل مقدسی داشت که از پوست گاو درست شده بود و این طبل در زمان حمله دشمن خودبه‌خود به صدا درمی‌آمد و همه را مطلع می‌کرد تا گرفتار شبیخون نشوند. البته به احتمال زیاد، طبل توسط راهب اعظم که دختر امپراتور بود به صدا درمی‌آمد.

در هر صورت، این مسئله موجب ترس و هراس همه اقوام و امپراتوری‌های همسایه بود. به طوری که ناکرانگ را کشوری مقدس می‌پنداشتند. موهیول، امپراتور گوگوریو، که در فکر تسخیر ناکرانگ بود به همراه پسرش هودونگ، نقشه‌ای می‌چیند تا با نابودی این طبل، راه تسخیر این امپراتوری هموار شود؛ پیش از این گوگوریو چند بار به خاک ناکرانگ تجاوز کرده بود اما هر بار به دلیل به صدا درآمدن طبل، نیروهای مدافع به موقع مانع از ورود مهاجمان می‌شدند.

هودونگ فرزند موهیول طبق نقشه به ناکرانگ فرار می‌کند و پناهنده سیاسی می‌شود. در این میان دختر دوم امپراتور چویری، لاهی، به هودونگ علاقه‌مند می‌شود و با او ازدواج می‌کند. اما علاقه اصلی هودونگ، دختر اول امپراتور (جامیونگ) است.

درخواست هودونگ از لاهی، پاره کردن طبل مقدس است. طبلی که جامیونگ محافظ آن است. سرانجام طبل در حالی‌که ارتش گوگوریو پشت مرز آماده حمله است، توسط لاهی پاره می‌شود و گوگوریو حمله میکنند و...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سرنوشت تمام شخصیت های سریال جامیونگ گو (جومونگ 3)

۲ لایک
۰ نظر

این سریال روایتگر ادامه دوران حکمرانی موهیول، نوه جومونگ است؛ البته شخصیت اصلی داستان پسر او شاهزاده هودونگ می‌باشد و داستان حول محور او می‌چرخد. موهیول در این سریال پیر مردی جاه‌طلب است. داستان در مورد تسخیر امپراتوری ناکرانگ به دست گوگوریو می‌باشد.

مشهور است که امپراتوری ناکرانگ طبل مقدسی داشت که از پوست گاو درست شده بود و این طبل در زمان حمله دشمن خودبه‌خود به صدا درمی‌آمد و همه را مطلع می‌کرد تا گرفتار شبیخون نشوند. البته به احتمال زیاد، طبل توسط راهب اعظم که دختر امپراتور بود به صدا درمی‌آمد.

در هر صورت، این مسئله موجب ترس و هراس همه اقوام و امپراتوری‌های همسایه بود. به طوری که ناکرانگ را کشوری مقدس می‌پنداشتند. موهیول، امپراتور گوگوریو، که در فکر تسخیر ناکرانگ بود به همراه پسرش هودونگ، نقشه‌ای می‌چیند تا با نابودی این طبل، راه تسخیر این امپراتوری هموار شود؛ پیش از این گوگوریو چند بار به خاک ناکرانگ تجاوز کرده بود اما هر بار به دلیل به صدا درآمدن طبل، نیروهای مدافع به موقع مانع از ورود مهاجمان می‌شدند.

هودونگ فرزند موهیول طبق نقشه به ناکرانگ فرار می‌کند و پناهنده سیاسی می‌شود. در این میان دختر دوم امپراتور چویری، لاهی، به هودونگ علاقه‌مند می‌شود و با او ازدواج می‌کند. اما علاقه اصلی هودونگ، دختر اول امپراتور (جامیونگ) است.

درخواست هودونگ از لاهی، پاره کردن طبل مقدس است. طبلی که جامیونگ محافظ آن است. سرانجام طبل در حالی‌که ارتش گوگوریو پشت مرز آماده حمله است، توسط لاهی پاره می‌شود و گوگوریو حمله میکنند و...