Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
بارگذاری تبلیغ
00:00
00:00
00:00
 

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/ typhoon breath_ پارت ۵۰:

۴ نظر گزارش تخلف
♦aDeRyAn♦
♦aDeRyAn♦

نجات پیدا کردم! ولی یوتا لامصب ک ول کن نبود! همینطور یه ریزورورور! بسه بابا فکت چاکید! دستمو روی دهنش گزاشتم تا خفه بشه...بعد هم گوشیمو از تو جیبم دراوردم تا ببینم کی زنگیده یهو با دیدن عکس دلقک مانند آتوبه نیشم تا پس کلم وا شد! داداشم گلی به جمالت! یوتا جون شکر میون کلامت باید ج بدم! زدم رو پاسخ و گوشی رو گزاشتم کنار گوشم... صدای آتوبه تو گوشی پیچید-الو بزغاله؟
...

نظرات (۴)

Loading...

توضیحات

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/ typhoon breath_ پارت ۵۰:

۱۵ لایک
۴ نظر

نجات پیدا کردم! ولی یوتا لامصب ک ول کن نبود! همینطور یه ریزورورور! بسه بابا فکت چاکید! دستمو روی دهنش گزاشتم تا خفه بشه...بعد هم گوشیمو از تو جیبم دراوردم تا ببینم کی زنگیده یهو با دیدن عکس دلقک مانند آتوبه نیشم تا پس کلم وا شد! داداشم گلی به جمالت! یوتا جون شکر میون کلامت باید ج بدم! زدم رو پاسخ و گوشی رو گزاشتم کنار گوشم... صدای آتوبه تو گوشی پیچید-الو بزغاله؟
خندیدم+سلام عشقم!
آتوبه یکم مکث کرد؛بعد یهو گفت-ببخشید خانوم فک کنم خط رو خط شده اشتباه گرفتم!
بلند خندیدم+نه فدات شم،خط‌رو‌خط نشده عزیزم!
آتوبه با لحنی ک تعجب توش موج میزد- آدرین خودتی؟ چرا اینجوری حرف میزنی دختر؟ قلبم ریخت!
شیطون گفتم+نکنه عاشقم شدی؟
آتوبه-گم شو بابا! کسی ک عاشق تو بشه صد در صد آدم نرمالی نیس!
دوباره خندیدم...
آتوبه- تو چته امروز هی زرت زرت میخندی و قربون صدقم میری._.؟
+بگم اذیتم نمیکنی؟
آتوبه-_ آخه من کی تو رو اذیت کردم خاهر من؟
+خیلی خب حالا... دلم برات تنگ شده!
آتوبه-اوه مای گاد! من بیشتر!
+شوخی میکنی!؟
آتوبه شیطون گفت- خودت سر شوخی رو باز کردی مادام!
اخمام رفت تو هم+ احساس میکنم میخام جرت بدم-_-
آتوبه-مشکل خودته بِیبی...
+زهر مار! حالا برا چی زنگ زده بودی؟
آتوبه-چون دلم برات تنگ شده بود!
نیشم تا آخر باز شد+جون آدرین؟
خندید- به جون آدرین! راستی درباره‌ی کنسرت... هفته بعد سه شنبه ساعت ۶ تا ۹؛میتونی بیای؟
+نمیدونم شاید تمرین باشه؛ولی اگه ب دایی بگم به خاطر توئه حتما میزاره بیام.
آتوبه-خوبه؛کی برمیگردین؟
+پس‌فردا احتمالا..
آتوبه-پس تا اون موقع...
+فدای تو بشم من! بای بای!
بعد هم از پشت گوشی براش بوس فرستادم
اون هم خداحافظی کرد و قطع کرد. عزیزم... دلم براش یه ذره شده بود... چی میشد الان اینجا باشه تا یکم با هم کل‌کل کنیم؟ تازه بهش میگفتم دهن این شین رو سرویس کنه! وای گفتم دهن! آخ لبم... خدا مرگت بده شین... تقصیر توئه ک من اینجوری شدم!
وجدانم: خله آخه و ربطی ب اون داره؟
+نمیدونم...اون منو اورده داخل... لابد وقتی داشته میورده داخل دک و پوزم رو زده تو در و دیوار...مرتیکه کور-_-
وجدانم: تو خوب بشو نیستی... دیگه امیدی بهت نیس!
+خب مگه دروغ میگم؟
وجدانم:نه فقط با عقل جور در نمیاد!
+خب پروفسور شما بگید چ احتمالی با عقل جور درمیاد!؟
وجدانم: امم خب مثلا شاید وقتی غش کردی با پوز افتادی زمین و این ریختی شدی! نه؟