حالم خراب میگذرد شعر و دکلمه ای از محمد خوش بین
امروز مثل دیروز حالم خراب می گذرد
این حال خرابم با اظطراب می گذرد
لحظه های بدون تو پر از اظطراب است
این همه اظطرابم بدون شراب می گذرد
هی روزها شب و هی شب ها روز می شود
شمرده ام همه را با حساب و کتاب می گذرد
چشم هایت برای من همیشه بارانی ست
ولی برای دیگران از آفتاب می گذرد
یک روز همه ی عالم به خاکم سجده کردند
سواره ای ست از رویم پا در رکاب می گذرد
بیا دستم را بگیر و از دریای غم بیرون کن
که کم کم از سر و رویم دارد آب می گذرد
کاش تو فقط یک بار حال مرا بپرسی
چه بگویم از حالم که بی تو خراب می گذرد
نظرات