Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

آذر و کاراجا(فراموش نشدنی)

۲۴ نظر گزارش تخلف
^^...we are one... exol..^^
^^...we are one... exol..^^

آذر:برای یکبار هم که شده به چشمام نگاه کن،
اون موقع کسی رو میبینی که بخاطره خانواده اش حاظره هرکاری بکنه.
یکی مثله خودت رو میبینی،نه یک قاتل رو..

نظرات (۲۴)

Loading...

توضیحات

آذر و کاراجا(فراموش نشدنی)

۲۸ لایک
۲۴ نظر

آذر:برای یکبار هم که شده به چشمام نگاه کن،
اون موقع کسی رو میبینی که بخاطره خانواده اش حاظره هرکاری بکنه.
یکی مثله خودت رو میبینی،نه یک قاتل رو..

(اینجا کاراجا به خودش جرعت نمیداد اعتراف کنه عاشقه آذِره و به چشم یک قاتل و دشمن نگاش میکرد)

آذر :گریه نکن عشقم،اونقدر خوشگلی که دلم نمیاد ناراحت شدنت رو ببینم !ـــــ!

(حرفای آخره آذِر به کاراجا که بالای سرش گریه میکرد)!ــــ!

کاراجا:خیلی دردت اومد؟

(تو خواب آذرو میبینه و بهش میگه خیلی درد کشیدی)!ـــ!


آذر:کاراجا این زندگی از ما عکسه خوشبختی نمیگیره،اما تو بازم بهش فکر کن

(منظورش زندگی با منه)

آذر:حداقل من قاتلم رو میشناسم

(خیلی دیالوگ های قشنگ و معروفی داره
حیف که زیادن نمیتونم همه رو بنویسم)


آذر:حتی اگه نتونم برقصم هم منو دوست داری

کاراجا:دوستت دارم
همیشه دوستت خواهم داشت،بر خلاف هر کاری که کردی و نتونستی بکنی


خواهش میکنم گزارش ندید ،تو عروسیتون جبران میکنم
اگه دوست داشتید کامنت بزارید تا ببینم چندنفر داستانو خوند و خوشش اومد
داستان=پست قبلی