"هفت دقیقه"
وقتی یه نفر میمیره، ذهنش «هفت دقیقه» زنده میمونه و فعالیت میکنه. توی اون «هفت دقیقه»، تمام خاطرات اون فرد به شکل یه رویا براش به تصویر کشیده میشن. «هفت دقیقه» در برابر «یک عمر زندگی». وقتی بهش فکر میکنی احساس عجیبی به آدم دست میده؛ میشه کاری کرد که اون «هفت دقیقه»، ارزشش با «یک عمر برابری» کنه؟ اصلا «هفت دقیقه»های ما آدما چقدر قراره شیرین باشن؟ چقدر قراره تلخ باشن؟ کیا هستن که زمان زیادی از اون «هفت دقیقه»هامون رو به خودشون اختصاص دادن؟ این «هفت دقیقه»ها باعث میشن اون لحظههای آخر از خیلی چیزا پشیمون باشیم یا نه، خوشحال باشیم از انجامشون؟
اگر فقط «هفت دقیقه» مهلت زندگی داشتیم، با کی اون «هفت دقیقه» رو میگذروندیم؟..... :)
نظرات (۳۲)