پارت 5 جدال عاشقانه

۸۰ نظر گزارش تخلف
Jedal_Asheqane
Jedal_Asheqane

- اره دیگه تو دیر میکنی من باید حرص بخورم !
که بادادی نسبتا بلند گفتم :
- اه ببینم امروزو زهر مارم میکنین یا نه
که خدارو شکر دیگه تا اون جا حرفی نزدن جونم جذبه وقتی رسیدیم پیاده شدند و منم رفتم ماشینو پارک کردم داشتم از خیابون رد میشدم که صدای ترمز وحشتناکی شندم و دیدم یه جنسیس مشکی در فاصله 1 میلی متریم وایساده که یهو یه پسره بی تربیت گفت:
- عاشقی یا کوری که تو هپروت سیر میکنی؟
-عصبانی شدم صدامو بردم و گفتم :
- اقای به نسبت نامحترم میدونم که نمیتونین اما با ادب باشید کو ر که خودتی هپروتم خودت سیر میکنی که با این سرعت تو خیابون فرعی میروندی میدونم تازه به دوران رسیدی کلت باد داره هضمش برات سخته اما سعی کن منم برات دعا میکنم شاید بادت بپره ..............
که یهو مریم و یاس منو کشون کشون بردن و نذاشتن قشنگ بشورمش پهنش کنم رو بند اه که یهو یاس رشته افکاراتمو پاره کرد :
-خوبی؟؟
- اره بابا طوری نشده
مریم:چی میگف؟؟
- یه مشت چرتو پرت بیاید بریم دیگه دیر میشه
همه راه افتادیم ولی فقط میخوام یه بار دیگه ببینمش تا حالیش کنم پسره ایکپیری رو!
یاس :اوناهاشن وایی چه جیگری شده
مریم:وای کدومشون متینه من برم سراغ اون یکی ؟
سحر :بزار برسیم بعدشم خیلی دلت شوهر میخواد ؟؟ ترشیدی خواهر؟
مریم:دیگ به دیگ میگه ماکروفر بعدشم به توچه اصلا ؟؟؟
سحر:حرف حساب جواب نداره 1-1 بپا نیوفتم جلو راستی یاس مگه نگفتی اینام سه تان ؟
یاس: Ido not know
مریم :بابا خارجی !
رسیدیم بهشون ویاس رو به یه پسره گفت : سلام عزیزم
اییییییی حالم بد شد یه پسره قد بلند هیکل ورزشکاری که موهاشم ژل زده بود و یه تیشرت جذب ابی هم پوشیده بود گفت :سلام نفسم
اوه چه ستیم کردن خانوم و اقا پس این متینه !بعدم رو کرد سمت ما و گفت معرفی نمیکنی خانومارو؟؟
یاس رو کرد سمت مریم و گفت :ایشون مریم بزرگمهر دوست من هستن
بعدم روکرد سمت من و گفت ایشونم سحر آرمان دوست دیگم هستن و بعدم به شوخی گفت :
-منم یاس صدر نامزدتون هستم
منو مریم بهم نگاه کردیم و همزمان گفتیم :ایششششششششششششش
.................................................
تا اینجا چطوره ؟؟ راستی داریم میریم جایی شب میام میزارم

نظرات (۸۰)

Loading...

توضیحات

پارت 5 جدال عاشقانه

۱۲ لایک
۸۰ نظر

- اره دیگه تو دیر میکنی من باید حرص بخورم !
که بادادی نسبتا بلند گفتم :
- اه ببینم امروزو زهر مارم میکنین یا نه
که خدارو شکر دیگه تا اون جا حرفی نزدن جونم جذبه وقتی رسیدیم پیاده شدند و منم رفتم ماشینو پارک کردم داشتم از خیابون رد میشدم که صدای ترمز وحشتناکی شندم و دیدم یه جنسیس مشکی در فاصله 1 میلی متریم وایساده که یهو یه پسره بی تربیت گفت:
- عاشقی یا کوری که تو هپروت سیر میکنی؟
-عصبانی شدم صدامو بردم و گفتم :
- اقای به نسبت نامحترم میدونم که نمیتونین اما با ادب باشید کو ر که خودتی هپروتم خودت سیر میکنی که با این سرعت تو خیابون فرعی میروندی میدونم تازه به دوران رسیدی کلت باد داره هضمش برات سخته اما سعی کن منم برات دعا میکنم شاید بادت بپره ..............
که یهو مریم و یاس منو کشون کشون بردن و نذاشتن قشنگ بشورمش پهنش کنم رو بند اه که یهو یاس رشته افکاراتمو پاره کرد :
-خوبی؟؟
- اره بابا طوری نشده
مریم:چی میگف؟؟
- یه مشت چرتو پرت بیاید بریم دیگه دیر میشه
همه راه افتادیم ولی فقط میخوام یه بار دیگه ببینمش تا حالیش کنم پسره ایکپیری رو!
یاس :اوناهاشن وایی چه جیگری شده
مریم:وای کدومشون متینه من برم سراغ اون یکی ؟
سحر :بزار برسیم بعدشم خیلی دلت شوهر میخواد ؟؟ ترشیدی خواهر؟
مریم:دیگ به دیگ میگه ماکروفر بعدشم به توچه اصلا ؟؟؟
سحر:حرف حساب جواب نداره 1-1 بپا نیوفتم جلو راستی یاس مگه نگفتی اینام سه تان ؟
یاس: Ido not know
مریم :بابا خارجی !
رسیدیم بهشون ویاس رو به یه پسره گفت : سلام عزیزم
اییییییی حالم بد شد یه پسره قد بلند هیکل ورزشکاری که موهاشم ژل زده بود و یه تیشرت جذب ابی هم پوشیده بود گفت :سلام نفسم
اوه چه ستیم کردن خانوم و اقا پس این متینه !بعدم رو کرد سمت ما و گفت معرفی نمیکنی خانومارو؟؟
یاس رو کرد سمت مریم و گفت :ایشون مریم بزرگمهر دوست من هستن
بعدم روکرد سمت من و گفت ایشونم سحر آرمان دوست دیگم هستن و بعدم به شوخی گفت :
-منم یاس صدر نامزدتون هستم
منو مریم بهم نگاه کردیم و همزمان گفتیم :ایششششششششششششش
.................................................
تا اینجا چطوره ؟؟ راستی داریم میریم جایی شب میام میزارم