سریال بازی مرکب

۰ نظر گزارش تخلف
GOOD  VIDEO
GOOD VIDEO

❌❌❌

هشدار اسپویل سریال بازی مرکب



یک سریال هیجان انگی ۹ قسمتی ساخت کره

آدمهایی از همه جا رانده و مانده

چنان درگیر قرض و بدهی و وام که با اشراف به تمام خطرات جانی وارد بازی هایی مرگبار می شوند .

در اپیزود دوم با عنوان جهنم ؛ انواع بیماری و بدهی و خودکشی و فرار نشان می دهد که چگونه یک آدم از زندگی خودش سیر می شود و‌اگر نگوییم خودکشی ، منتظر است یک نفر دیگر ماشه را رویش بچکاند .

سانگ وو حکایت خیلی از آدمهاست ، کاراکتری که به نوعی برایم تداعی کننده آرتور فلک (جوکر) بود ؛ یک بینوای فقیر رنج کشیده که بی رحمانه در حالت ترد شدگی رها شد .

سانگ وو با بدهی های سنگین به بانک‌ و‌گرو گذاشتن اموال مادرش ورشکست شده و حالا برای بردن جایزه و نجات زندگی از دست رفته اش وارد میدان می شود .

آدمی که اوایل داستان بدون دلیل و نیاز مهربان و‌بخشنده بود ، نخبه دانشگاه و مایه فخر محل ، اما همین تحصیلکرده درستکار رفته رفته از شدت نیاز مالی دست به کلک و‌قتل می زند .

تغییر وحشیانه ای که‌دولت ها بر سر ملت می آورند .

حرف من اینست که هر دولتی مسئول روند شخصیتی و‌معیشتی‌ تک تک افراد جامعه اش است ، آرتورها، سانگ ووها، تراویس بیکر ها (راننده تاکسی) بینوایان رنج کشیده ای که انواع بدبختی را خود ‌دولت به آن‌ها تحمیل می کند و بعد بی رحمانه دورشان می اندازد .

به قول آرتور فلک‌ وقتی یک بیمار تنها و‌بدون ‌روان رو‌ترد کنی و‌باهاش مثل یک آشغال رفتار کنی بهت میگم چی گیرت میاد


موسیقی : موسیقی متن سریال
قطعه : dawn

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سریال بازی مرکب

۱ لایک
۰ نظر

❌❌❌

هشدار اسپویل سریال بازی مرکب



یک سریال هیجان انگی ۹ قسمتی ساخت کره

آدمهایی از همه جا رانده و مانده

چنان درگیر قرض و بدهی و وام که با اشراف به تمام خطرات جانی وارد بازی هایی مرگبار می شوند .

در اپیزود دوم با عنوان جهنم ؛ انواع بیماری و بدهی و خودکشی و فرار نشان می دهد که چگونه یک آدم از زندگی خودش سیر می شود و‌اگر نگوییم خودکشی ، منتظر است یک نفر دیگر ماشه را رویش بچکاند .

سانگ وو حکایت خیلی از آدمهاست ، کاراکتری که به نوعی برایم تداعی کننده آرتور فلک (جوکر) بود ؛ یک بینوای فقیر رنج کشیده که بی رحمانه در حالت ترد شدگی رها شد .

سانگ وو با بدهی های سنگین به بانک‌ و‌گرو گذاشتن اموال مادرش ورشکست شده و حالا برای بردن جایزه و نجات زندگی از دست رفته اش وارد میدان می شود .

آدمی که اوایل داستان بدون دلیل و نیاز مهربان و‌بخشنده بود ، نخبه دانشگاه و مایه فخر محل ، اما همین تحصیلکرده درستکار رفته رفته از شدت نیاز مالی دست به کلک و‌قتل می زند .

تغییر وحشیانه ای که‌دولت ها بر سر ملت می آورند .

حرف من اینست که هر دولتی مسئول روند شخصیتی و‌معیشتی‌ تک تک افراد جامعه اش است ، آرتورها، سانگ ووها، تراویس بیکر ها (راننده تاکسی) بینوایان رنج کشیده ای که انواع بدبختی را خود ‌دولت به آن‌ها تحمیل می کند و بعد بی رحمانه دورشان می اندازد .

به قول آرتور فلک‌ وقتی یک بیمار تنها و‌بدون ‌روان رو‌ترد کنی و‌باهاش مثل یک آشغال رفتار کنی بهت میگم چی گیرت میاد


موسیقی : موسیقی متن سریال
قطعه : dawn