یوسانگ . part 2

۰ نظر گزارش تخلف
♡Jeonjungkook♡Ateez.Bts.lover♡
♡Jeonjungkook♡Ateez.Bts.lover♡

× بیب...چراداری گریه میکنی؟!

با شنیدن صداش به خودت میای و متوجه صورتت که خیس شده میشی...پاک میکنی و کنارش می ایستی ..

+ چیزی نیست..

موهاتو پشت گوشت میده و اشکاتو پاک میکنه..

× بگو به من نمیخوای بگی ...

بالبخند زورکی جواب میدی..

+ باور کن چیزی نیست ..

دیگ بهت چیزی نمیگه و باهم شروع میکنین به راه رفتن .. میخواستی بهش بگی ولی نمیتونستی ... ی جورایی از اون پسرجذابی که همه چی برات فراهم کرده بود خجالت میکشیدی..اون حق داشت بره سراغ دختر دیگه چون تو چیزی به جز یه ادم پرخرج براش نبودی.. با شنیدن حرفی زد شکه میشی و سرجات می ایستی...

× تو منو با اون دختره دیدی .... درسته ؟!

سرتو میندازی و زیر لب زمزمه میکنی..

+ ارع

اشکات دوباره شروع به ریختن میکن اما طول نمیکشه توی بغل گرم یوسانگ فرو میری..

× باور کن همه اون بخاطر شرط بندی سر یه بازی مسخره بود ...اگر نه من از اون موقع که بهت قول دادم نزدیک هیچ دختری نشدم ...
+ راس میگی ؟!
× اوهوم..

حرفش و باور میکنی چون بیشتر از این حرفا دوستش داری...ازش جدا میشی و اشکات و پاک میکنی ..

لبخندی میزنه و

× دیگ نبینم بیبیم دوباره گریه کنه هااا؟!

خندیدی و سرتو تکون دادی..

دستاشو دور صورتت میزارع و خیلی اروم و نرم لباتو بین لباش اثیر میکنه ....

نظرات

در حال حاضر امکان درج نظر برای این ویدیو غیرفعال است.

توضیحات

یوسانگ . part 2

۲۴ لایک
۰ نظر

× بیب...چراداری گریه میکنی؟!

با شنیدن صداش به خودت میای و متوجه صورتت که خیس شده میشی...پاک میکنی و کنارش می ایستی ..

+ چیزی نیست..

موهاتو پشت گوشت میده و اشکاتو پاک میکنه..

× بگو به من نمیخوای بگی ...

بالبخند زورکی جواب میدی..

+ باور کن چیزی نیست ..

دیگ بهت چیزی نمیگه و باهم شروع میکنین به راه رفتن .. میخواستی بهش بگی ولی نمیتونستی ... ی جورایی از اون پسرجذابی که همه چی برات فراهم کرده بود خجالت میکشیدی..اون حق داشت بره سراغ دختر دیگه چون تو چیزی به جز یه ادم پرخرج براش نبودی.. با شنیدن حرفی زد شکه میشی و سرجات می ایستی...

× تو منو با اون دختره دیدی .... درسته ؟!

سرتو میندازی و زیر لب زمزمه میکنی..

+ ارع

اشکات دوباره شروع به ریختن میکن اما طول نمیکشه توی بغل گرم یوسانگ فرو میری..

× باور کن همه اون بخاطر شرط بندی سر یه بازی مسخره بود ...اگر نه من از اون موقع که بهت قول دادم نزدیک هیچ دختری نشدم ...
+ راس میگی ؟!
× اوهوم..

حرفش و باور میکنی چون بیشتر از این حرفا دوستش داری...ازش جدا میشی و اشکات و پاک میکنی ..

لبخندی میزنه و

× دیگ نبینم بیبیم دوباره گریه کنه هااا؟!

خندیدی و سرتو تکون دادی..

دستاشو دور صورتت میزارع و خیلی اروم و نرم لباتو بین لباش اثیر میکنه ....