بعد باباش با دخترش بم بابای کردن چون میخواستن برن خونه بعد دوستام خررر تو باباشم میشناسی و کلی فحش دیگه کپ
چون ازاون پسره متنفرن وای یبارم بم داشت نگاه میکردددد منی که داشتم سکته میکردم بعدش یه حرفی زد الان یادم نیست به باباش گفت بعد من خندم گرفت مامانم :پدرسگ دای به چی میخندی هان؟
نظرات (۵۱)