Mansour+-+Cheshme+Siat+ +منصور+-+چشم+سیاه
طراوت و تازگیتو، نم نم بارون نداره
گرمی دستای تو رو، خورشید تابون نداره
وقتی میایی پر میکنی، لحظه رو از بوی بهار
وقتی میری غصه هامو، ابر بهارون نداره
اَمان از اون چشم سیاه، که مست و حیرونم کرد
شیشه عمرمو گرفت، شکست و ویرونم کرد
اَمان از اون چشم سیاه، که مست و حیرونم کرد
شیشه عمرمو گرفت، شکست و ویرونم کرد
میگم دلم اسیرته، میگی که درمون نداره
آخه ولی امید من، بهشت که زندون نداره
وقتی میایی پر میکنی، لحظه رو از بوی بهار
وقتی میری غصه هامو، ابر بهارون نداره
اَمان از اون چشم سیاه، که مست و حیرونم کرد
شیشه عمرمو گرفت، شکست
نظرات