Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت41)

۱۶ نظر
گزارش تخلف
*nafiseh*
*nafiseh*

پرهام:آخ آخ پاممم.منم که خیلی هول کرده بودم. من:وای ببخشید به خدا نمیخواستم انقدر محکم بزنم. با این حرفم پرهام که تا حالا دولا شده بودو پاشو گرفته بود سرشو بلند کردو با اخم نگام کرد. پرهام:یعنی چی نمیخواستم محکم بزنم اصلا چرا باید منو بزنی مگه تو زنم نیستی پس منم هر کاری که دوست دارم میکنم دوباره گارد گرفته بود که بیاد طرفم منم دستمال توی دستمو که پر کف بودو زدم تو صورتش. اوه اوه دیگه باید کم کم اشهدمو میخوندم پرهام دویید طرفم منم الفرارررررررر. دوییدم سمت مبل پرهامم رفت اونور مبل. پرهام با عصبانیت؛هه اینجا دیگه راه ...

نظرات (۱۶)

Loading...

توضیحات

رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت41)

۱۴ لایک
۱۶ نظر

پرهام:آخ آخ پاممم.منم که خیلی هول کرده بودم. من:وای ببخشید به خدا نمیخواستم انقدر محکم بزنم. با این حرفم پرهام که تا حالا دولا شده بودو پاشو گرفته بود سرشو بلند کردو با اخم نگام کرد. پرهام:یعنی چی نمیخواستم محکم بزنم اصلا چرا باید منو بزنی مگه تو زنم نیستی پس منم هر کاری که دوست دارم میکنم دوباره گارد گرفته بود که بیاد طرفم منم دستمال توی دستمو که پر کف بودو زدم تو صورتش. اوه اوه دیگه باید کم کم اشهدمو میخوندم پرهام دویید طرفم منم الفرارررررررر. دوییدم سمت مبل پرهامم رفت اونور مبل. پرهام با عصبانیت؛هه اینجا دیگه راه فرار نداری پس خودت عین دختر خوب بیا بوسم کن و ازم معذرت خواهی کن. هه زکی هنوز منو نشناختی. دوییدم سمت پله ها خواستم برم تو اتاق خواب و درو قفل کنم که دیدم اخه تا کی اون تو باشم ولش بابا خفه میشم اون تو پس باید نقشه دومو عملی کنم. (اینا همه رو در حال دوییدن میسنجه ها یاد بگیرین خخخخ)داشتم از پله ها میرفتم بالا بعد یدفه شبیه ادمایی که تعادلشونو از دست میدن خودمو پرت کردم بغل پرهام بیچاره که پشت سرم بود. پرهامم تعادلشو از دست داد خورد زمین فکر نکنم استخون سالمی واسش مونده باشه. قبل اینکه پرهام چیزی بگه شروع کردم به جیغو داد کردن. من:آخ آخ مردم خدا پام مردم .پرهام با جیغو داد من درحالی که یه دستش به سرش بود قیافشم مچاله شده بود. پرهام:چی شده؟اریکا خوبی؟.من:نه خوب نیستم دارم از درد میمیرم خدایا منو بکش ولی این دردو تحمل نکنم اخ پرهام فکر کنم پام در رفته . (خخخخ چه کولی بازی در میاره) پرهام با استرس:بذار ببینم چی شده. وای حالا چه غلطی کنم این خودش دکتره الان میفهمه چاخان کردم. من:نه نه اصلا بهش دست نزنیا خودش به مرور خوب میشه. پرهام:یعنی چی به مرور خوب میشه بذار ببینم اگه در رفته جاش بندازم وگرنه همینجور درد داری. من:نه چیزه اهه الان بهتر شده فکر کنم فقط رگ به رگ شده بود. پرهام یخورده خیره نگام کرد بعدم یه سر به نشانه تاسف نشون داد. پرهام:باشه پس فعلا رو پات راه نرو تا بهتر شه. اخیش بیخیال شد. من:باشه چشم. پرهام:خوب پس من الان بغلت میکنم تا اتاق خواب میبرمت. اونجا میخواستی بری دیگه درسته بعدم خبیثانه نگام کرد.