فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 74

۲۴ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

/ .. از زبان سوم شخص ../
نامجون ـ حالا میشه بگین چی شده ؟
یونگ گوک به اعضای بنگتن اشاره کرد بشینن ـ بشینین . شاید طول بکشه تا همه چیو بگم . چیزای خیلی زیادی درمورد جنی هست که نمیدونین .
جونگ کوک ـ رابطه ی شماها باهاش چیه ؟ انگار خیییلی خوب میشناسینش !
زلو ـ اره خب . جنی اولین لیدر ما بود . الان یونگ گوک لیدره .... جنی خیلی قوی تر از چیزیه که شماها فکرشو میکنین .
جیهوپ ـ قوی تر ؟ عاقا میشه عین آدم بگین همه چیو ؟ خسته شدیم از بس تیکه های کوچیک پازلو میدین بهمون .
شوگا پوزخند زد ـ هه . اینا خودشون هیچی نمیدونن . فقط دارن ادا آدمای باحالو درمیارن .
جونگ آپ چپ چپ بهش خیره شد .
شوخی نمیکردن . شاید اخرین فرصتی بود که میتونستن همه چیو بهشون بگن .
یونگجه ‌ـ مطمعنم همتون میخوان بدونین چیو ازتون مخفی کرده .
جونگ کوک آروم زمزمه کرد ـ اوهوم . میخوام بدونم چرا با دیدن یه گردنبند ساده اونطوری واکنش نشون داد .
با شنیدن این حرف همه اعضای B.A.P شوکه برگشتن سمت جونگ کوک .
دهیون ـ گردنبند ؟! الان همراهته ؟!
جونگ کوک آروم گردنبندو از جیبش دراورد .
اعضای بی ای پی از شدت شوک نمیتونستن حرکت کنن .
دهیون ـ پروانه ی مشکی ... مال خودشه !
جونگ کوک ـ خودش ؟ شماها میشناسین صاحبشو ؟
هیمچان جلوتر رفت ـ گردنبند جنی دست تو چیکار میکنه ؟
جونگ کوک ـ امم توی یه کوچه ی تاریک پیداش کرد... وایسین ببینم ! ج..جنی ؟! مال جنیه ؟! ینی .. ینی جنی خانوادمو نجات داده ؟
هیمچان بدون توجه به سوال جونگ کوک ادامه داد ـ گفتی کجا پیداش کردی ؟
جونگ کوک جاشو کامل توضیح داد .
دهیون ـ هی ! مگه اونجا خونه ی پدربزرگ جنی نیست ؟
جونگ کوک صداشو بالا برد ـ پدربزرگ ؟ گردنبند‌ ؟ سم ؟ میشه شما لعنتیا بگین اینجا چه خبره ؟! کلافه شدم از گیج شدن !
دهیون آه کشید و سرشو تکون داد ـ اره . میگیم ....زندگی جهنمی جنی رو یه نفر شروع کرد ... پدربزرگش !
ــــــــــــــــــــــــ
پ.ن : خب خـــب ^^ دقیـــقا رسیدیم به وسط فیک . فیکمون نصف شد . امیدوارم تا اینجا خوشتون اومده باشه . مرسی از نویسنده ی عزیز واسه این فیک ... و کم کم رازهایی که شمارم عین BTS گیج کردن دارن مشخص میشن پس لایک و تبلیغ یادتون نره تا منم انرژی بگیرم واسه ادامش ^^ ممنون

نظرات (۲۴)

Loading...

توضیحات

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 74

۱۶ لایک
۲۴ نظر

/ .. از زبان سوم شخص ../
نامجون ـ حالا میشه بگین چی شده ؟
یونگ گوک به اعضای بنگتن اشاره کرد بشینن ـ بشینین . شاید طول بکشه تا همه چیو بگم . چیزای خیلی زیادی درمورد جنی هست که نمیدونین .
جونگ کوک ـ رابطه ی شماها باهاش چیه ؟ انگار خیییلی خوب میشناسینش !
زلو ـ اره خب . جنی اولین لیدر ما بود . الان یونگ گوک لیدره .... جنی خیلی قوی تر از چیزیه که شماها فکرشو میکنین .
جیهوپ ـ قوی تر ؟ عاقا میشه عین آدم بگین همه چیو ؟ خسته شدیم از بس تیکه های کوچیک پازلو میدین بهمون .
شوگا پوزخند زد ـ هه . اینا خودشون هیچی نمیدونن . فقط دارن ادا آدمای باحالو درمیارن .
جونگ آپ چپ چپ بهش خیره شد .
شوخی نمیکردن . شاید اخرین فرصتی بود که میتونستن همه چیو بهشون بگن .
یونگجه ‌ـ مطمعنم همتون میخوان بدونین چیو ازتون مخفی کرده .
جونگ کوک آروم زمزمه کرد ـ اوهوم . میخوام بدونم چرا با دیدن یه گردنبند ساده اونطوری واکنش نشون داد .
با شنیدن این حرف همه اعضای B.A.P شوکه برگشتن سمت جونگ کوک .
دهیون ـ گردنبند ؟! الان همراهته ؟!
جونگ کوک آروم گردنبندو از جیبش دراورد .
اعضای بی ای پی از شدت شوک نمیتونستن حرکت کنن .
دهیون ـ پروانه ی مشکی ... مال خودشه !
جونگ کوک ـ خودش ؟ شماها میشناسین صاحبشو ؟
هیمچان جلوتر رفت ـ گردنبند جنی دست تو چیکار میکنه ؟
جونگ کوک ـ امم توی یه کوچه ی تاریک پیداش کرد... وایسین ببینم ! ج..جنی ؟! مال جنیه ؟! ینی .. ینی جنی خانوادمو نجات داده ؟
هیمچان بدون توجه به سوال جونگ کوک ادامه داد ـ گفتی کجا پیداش کردی ؟
جونگ کوک جاشو کامل توضیح داد .
دهیون ـ هی ! مگه اونجا خونه ی پدربزرگ جنی نیست ؟
جونگ کوک صداشو بالا برد ـ پدربزرگ ؟ گردنبند‌ ؟ سم ؟ میشه شما لعنتیا بگین اینجا چه خبره ؟! کلافه شدم از گیج شدن !
دهیون آه کشید و سرشو تکون داد ـ اره . میگیم ....زندگی جهنمی جنی رو یه نفر شروع کرد ... پدربزرگش !
ــــــــــــــــــــــــ
پ.ن : خب خـــب ^^ دقیـــقا رسیدیم به وسط فیک . فیکمون نصف شد . امیدوارم تا اینجا خوشتون اومده باشه . مرسی از نویسنده ی عزیز واسه این فیک ... و کم کم رازهایی که شمارم عین BTS گیج کردن دارن مشخص میشن پس لایک و تبلیغ یادتون نره تا منم انرژی بگیرم واسه ادامش ^^ ممنون