این پارت یکم غمگینه...فقط لطفا زیر اون تستچی که گفتم کامنت بدید :))
(علامت سوآ+ جیمین_ تهیونگ&)+س.سلام آقا @سلام عزیزم...خیلی شبیه مامانتی! +ش.شما مگه مامان منو از نزدیک دیدید؟ @خب ...(نگاهی به جیمین میندازه...)(با تعجب سوهو رو نگاه میکرد ...نمی دونست داره راجع به چی صحبت میکنه...سوهو سریع خودشو جمع و جور کرد و یه نگاه به جیمین کرد )(مادرجونش صداشون کرد و رفتند پیشش) مادرجون= خوشگلمم!! سوآ جووون چقدر شبیه باباتی!! _مادرجون شما سوآ رو از کجا میشناسید؟ . مادرجون= اخه اون بچه ی دامادمهه!! _د.داماد؟ +مادرجون ببخشید اینو میگم ، ولی بابای من چه نسبتی با شما داره مگه؟ . مادرجون= عزیزممم...یعنی میگی منو نمیشناسی؟ +ن.نه . مادرجون= خب بزار بگم عزیزم (می خواست شروع کنه که زنگ در خورد...سوآ و جیمین رفتند دم در ..عمه اش و دختر عمه اش مینهو بودند...)(ادامه در بخش نظرات)
نظرات (۱۲)